پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۳۳۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

خاطرات و خطرات F14 کورانه قریب آن لفظ را میخورد. نمیدانم در من چه مرض است که در هر موقع خودم را به زحمت و خطر می اندازم. آقای وزیر مالیه در خانه ات نشسته ای مدعی حکومت آذربایجان چرامیشوی و خودت را به مخمصه می اندازی شعر فردوسی را یاد میکنم ولو اینکه حمل بر دعوی بی جا بشود . که آواره دشت غم رستم است که از روز شادیشی بهر کم است طرفدار مجهول مطلق نبودم آنچه سمی بود کردم چه در نصیحت چه در حفظ خیابانی با قضا چه میشود کرد. کبوتری که دگر آتیان نخواهد دید فضا همی بردش تا بوی دانه و دام اینکه از تهران حضوری نخواستم برای آن بود که تهران قیام را بروپا میداد و من نمیتوانستم وضعیت را آزاد بگویم. در تیکمه داش هیچ نمانده بود خودم هدف گلوله بشوم، بمن نخورد پهلوی من خورد . منزل خیابانی را دادم تعمیر کردند . اثاثه برای اولادش ندارد کردم. حقوق برای اولادش خواستم شش هزار تومان از هر محل نزد ناظم الدوله جمع شده بود به اولادش دادم، جعبه عبالش را گماشته خودش که مسبوق بود از زیر خاک در آورده بود بدست نظمیه آمده بود رد کردم. هشت هزار تومان باسم خیابانی از عوارض قراردادی در گمرک جمع شده بود که جزء عایدات رسمی نبود رئیس گمرگ از من تکلیف خواست گفتم داد به دارالتربیه که مقروض بودن در تشریفات هفته و سال او مساعدت کردم، در سال او تمام اجزای ادارات حاضر شدند. در تهران صید کمره ای برای او ختم گذارد دو صمصام السلطنه ها و مستشار الدوله ها بختم رفتند برای ارادت به خیابانی نبود برای تظاهر بود و دماگوزی ، مستشار الدوله آذربایجانی بود صمصام السلطنه رئیس بختیاری که مکرد ریاست دولت داشته هم میرود به خشم، نظمیه مانع میشود در کوچه میتشبند اقلیت مجلس و فتنه جویان شهر حامی قیام ،بودند مشیرالدوله در محظور واقع شد و من در دادن گزارش واقعه به تهران غفلت کرده بودم وثوق الدوله و مشير الدوله هر دو استان حسن است، ملک الشعراء بهار در ترجیع بندی میفرمایند: گشت آن حسن از ... وطن گردو سه کانی نظرها مختلف است. گشت این حسن احرار وطن راجو مواشی نشر به بی خبر از کیفیات حادثه و نظر بشكرانه از سهم ناز شست قرار داد ۱۹۱۹ طغیان علم أفاى ملك مغتفر است در تجاوز از نعم الخلفان به اسلام تالله باشی قافیه را باخته اند. تاریخ ته قضایای مرو را فراموش میکند نه ۱۹۱۹ را به قطع عضو فاسد را نمید. عبدالحسین لاری را کی سربرید نه خیابانی را آن به قشقائی فرار کرد این در لجاج انتحار ایالت جليله، تلگراف جناب مستطاب عالی عرض پیشگاه اقدس ملوکانه تلگراف مشیر الدوله روحناه فداه رسید موجب مسرت و خرسندی خاطر مهر مظاهر گردید. برای تکمیل مرحمت نشان قفس با حمايل مخصوص آن محضرت عالی اعطا فرمودند . تبریکات صمیمانه خود را زحمت مشهد ۲۳ میله ۵۴۲۶ مشیر الدوله ریاست وزراء در جواب کشف تشکر کردم و رمزاً عرض کردم مقرر بفرمائید نشان را نفرستند یک نفر هم -۱ کفایت و دل شخصی که میخواست آذربایجان مدار باشد این بود که بدون جهت در زیر

زمین پنهان بشود