پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۳۱۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

٣٠٠ خاطرات و خطرات منم متقدین از شعرا و سخنوران در دربار او سوری میجر اندند و مدایحی میسرود ند عشوه منت اسپان و غمرة من تترا انتظام را به تفریح انداخت باز خود بر جا بود و سورنا خاموش - ارٹی ۱۵ مقهور مادام پمپادور از امور دور ماند خزانه تهی گشت ، سورچیان محروم ماندند ، در پاریی جمع شدند و حوزه انتقاد را گرم کردند . ن و خواستند نکر مملکت بی سامان، فرض فراوان دردها بیدرمان نوبت بلوئر ۱۶ رسید به ملکه ماری آنتوانت گفت ما جوانیم سلطنت نمی توانیم در باری و روحانی مغرور در خوشگذرانی چون . زه کردن آن کمان مقدور لوٹی ۱۶ نبود، تورگو از مصارف کاست روحانی و درباری بمخالفت برخاستند و چاره را در احضار نمایندگان دید که ۱۷۵ سال بود از ایشان کی یاد نمینمود، در تالار بال ورسای گرد آمدند ضربی گرفتند که همه از رقص باز ماندند، دولت پول میخواست ملت حساب ، آب ایشان بيك جوی نرفت پادشاه بمجلس آمد طرح قانون اساسی نیست پیشنهاد کرد چون روحانیون و اشراف از شرکت در جلسات با طبقه سوم ( توده ) امتناع کردند اختلاف افتاد، امر تفرقه شد . ۲۰ نمایندگان توده یا سفت کردند، میرا بو از نجما که با بعض روحانیون و اشراف ساخته بود و بطرف ملیون آمده بود فریاد کرد و به اراده ملت آمده ایم و به سر نیزه مگر بیرون برویمه در نتیجه در پاریس جمع شده خود را محلی ملی خواندند. پادشاه بروحانی و اشراف تکلیف مشارکت کرد مخالفت کردند کار با تصرف باستبل کشید عزل فکر و تجهیز قوا خلق را عصبانی کرد لافایت رئیس گارد که از همکاری واشنگتن بر گشته بود دل با جمهوری داشت ست آمد. درد و جانی ضمیمه توده گشت، محلی علی آسامياء ناسیونال صورت قانونگذاری کنستیتوانت بخود گرفت. مقتنه مجریه و فضائية تفكيك يافت . فتح باستیل را جشن گرفتند، پادشاه و ملکه فرزندش در آغوش با عامه شرکت کردند با شادی هم داستان شدند. کیاں میرفت که اختلاف بر طرف و آرامش حاصل شده باشد، مجلس مؤسسان کار خود را انجام یافته دانسته منحل شد رژیم سلطنت و استقرار مجلی عادی بر قرار گشت (مقننه) تا آنها آنچه شد صلاح ملک و ملت بود. مجلس مقننه ساختند ناطقین و سیاست با دیا مجال یافتند، دستان مخالف و موافقیدا شد اعراض در کارآمد. میرا بو که میانه را میگرفت در گذشت در حال نزع گفت رفقا بر من زاری نکنید بر فرانه گرید که عنونت مزاج بیلانش خواهد کشانید، مرکزیت از دست رفت پادشاه قصد فرار کرد گرفتار شد، بای ولایت او را از معرکه بیرون میبرند، مردم عزل پادشاه را خواستند که نزد و خورد کشید، پادشاه را منیم به توسل خارجه کردند. از اطراف علم مخالف با رژیم جدید بر افراشته بودند، مردم رو به تو ژیاری آوردند پادشاه از مدافعه خودداری کرد که خون ریخته نشود. پادشاه به مجلس پناه برد توقیفش کردند، مجلس قانونگذار را هم نخواستند. مجلس 1L,Etat C,est moil ۳- Maintenon - Porpadour T-Montespan - Maintenon -۵ تن مورخ معروف گوید اونی قادر بر دفاع بود حس ترحم او را مانع شد. باز گوید قتل عده ای ماجراجو بحفظ نظم می ارزید بواد سستی پادشاه قصر دولتی چپاول و خراب شد. دسته سویس کشیکچیان قصر مفتول شدند و صد هزاران خون ریخته نه برای مصلحت بل از پی شهرت

و آرزوی ریاست