پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۳۱۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

خاطرات و خطرات ۲۹۹ پداگوژی پرداخته امتیاز بود که بسوسیالیست میدادند کار بجایی کشید که فراریهای جنگ هم سرخط شرافت و شجاعت میافتند. گوید تربیت و اقتصاد در هاله نوزده راه طبیعی و منطقی نپیمود خود سرانه نمو کرد رشد زیاد مایه جوانمرگی است در روسیه بدیکتاتوری اقتصاد مستحیل شد و طولی نخواهد کشید که اینهم از بازیهای مندرسه محسوب خواهد شد. در زمان قدرت موسولینی روزنامه هیرارش را دایر کرد گفت تند نویسها نمیتوانند آرام بنویسند دولتی که قوای مبقیه را مورد استفاده قرار ندهد در انتحار خود میکوشد. بليتيك عالم در اقیانوسها پهن است و من وقتم صرف آنکه کجا دو نفر روی سر هم زدند. . دول کوچ کنند. من گمانم دولت دیانت از همه بزرگتر است. کشتی دیسی هر قدر ضعیف باشد بمنزل خواهد رسید. قدرت ملت باید در قدرت دولت مستحیل گردد، دو دولت در يك ملك خرابی بار میآورد همه انقلابات خاتمه میابد مگر نزاع نالایق ما لایق، اشکال در آن است که دست ماجراجو باید آرامش نداره کرد. موسولینی چون کاوه احترام سلطنت را حفظ و انتظام و آرامش را در ایتالیا ایجاد نمود ایرادی که باز میشود گرفت حمله به حبشه است خصوص که در کلمات خود گرید وفکر توسعه مملکت نباید بود باید بآبادی پرداخت از کلمات موسولینی که به میخ و نمل میزند من نتوانستم مسلك او را بدست بیاورم مجربات قدیم را با منویات جدید آمیخته معجونی سازگار بطبایع ساخته هر وقت بی مبالاتی تن پروری و تبذیر دست بالا را گرفته زمامداری انقلاب کبیر فرانسه ۱۸۹۳ لایق بر زمامداری نالایق غلبه کرده است با مردم از دور ظالم پریشان شده و دور عادلی گرد آمده اند چون در قضه کاره. 1 تاریخ نشان میدهد که برای گریز از هرج و مرج ملل دست در دامن مقتدر عادلی زده اند سلطنت و امارت پیش آمده است. از زیاده روی حکومت انقلاب تولید شده است و باز از درج و مرج انقلاب کار : لطنت کشیده است قضایای زمان شارل اول (۱۶۴۹) مسیحی) مرکور اذهان بود منتسکیو پیشنهاد تفكيك قواى مجربه، مقننه قضائیه میکرد امری که اساس آئین اسلام است . اولی ۱۴ از بوردنیان قدرت و حشمتی پیدا کرد تا آنجا که گفت از اولا غيرى ( دولت ۱- در اوایل مشروطیت شبی از نایب السلطنه کامران میرزا وقت خواستم. درد پاداشت، در اندرون پذیرفت. درد سرش داد گفتم آقا تا باغ امیریه آباد نشده بود هر روز در اطراف آن گردش میفرمودید که هر چیز بجای خود بیفتد اینک که باغ و عمارت پرداخته است شاید سال و ماه به گوشه و کنار آن تشریف نمیبرید، مجلس سازمانی است که هنوز پرداخته نشده است باید توجه بفرمائید تا نفائس اصلاح شود. بنده در چه عرض کنم شاید بفرمائید بعد که راسته ای افکارت شده است. از گلستان عرض میکنم که گوید برای یکی از ملون شاهنامه میخواندند در زوال دولات ضداد و این از ملات، وزیر از ملک برید که فریدون کنج و ملك و چگونه ملت برو مقرر شده گفت خلفی متعصب بروی گرد آمدند و زیر گفت ای ملک چون گرد آمدن خلق موجب پادشاهی است تو چرا خلق را پریشان میکنی هر چه از مجلس دوری بفرمائید مردم را از دور خود را میکنید آشفته

ت وحشم نداشت