خاطرات و خطرات ٢٨٩ خدمت زیر آفت حضرت مستطاب أجل أكرم عالی آقای حاج مخبر السلطنه نامه کمیته دفاع ملی دام ،اقباله، از اوضاع ناگواری که در پیش است هیچ امیدی نیست در آنیه ۱۴ محرم ۱۲۳۴ ایام بهتری داشته باشیم و از این مساله و امرار وقت اخذ نتیجه بنمائیم پس لازم است هر قدر ممکن میشود و میتوان پیش بینی نمود تهیه برای آتیه این مملکت و بقای استقلال آن کرد و آنچه پس از تعمق زیاد بخاطر این هيل ميرسن جلب اشخاص مهم کافی وطن پرست است که میتوان از وجود آنها استفاده کرده و با انکار صائب آنان این کشتی طوفانی را بساحل نجات رسانید و یگانه امید بشخص حضرت مستطاب اجل عالی است که میتوان در نهایت امیدواری و اطمینان استرحام کرده تمنی نمائیم و عرضه بداریم؟ ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید. تا مگر لطف شما پیش نهد گامی چند هرگاه حضرت مستطاب اشرف عالی هم از اوضاع حاضره نظریات این هیئت را تصدیق دارید البته توقف در مرکز را مفید نخواهید دانست و صفحات جنوب را برای رسیدن به مقصود اولی خواهید دانست. مدت وقتی است در این نقاط تهبانی دیده و زحمتی کشیده و قوالی تحصیل شده است. فقط بواسطه نداشتن رئیس و سر پرستی نتوانسته اند حرکتی نمایند و این چند روزه هم که این هیئت در قم مشغول کار بوده ایم اقداماتی شده و یقین دارم اگر قبول این لطف و مساعدت را فرموده و مقتضی بدانید جواب امید بخشی از اعزام موکب شریف بدهید این هیشت و آن جماعت را بنوید تشریف فرمائی امیدوار کرده منتظر دستور و اوامر باشیم مهر کمیته دفاع ملی نوشتم مضایقه نبود و از برای هر گونه خدمت ملی و ممالکنی حاضرم لیکن در این نهضت چون باید مایه از اجنبی خواست و شخصاً استطاعت ندارم اگر بنده را معذور دارید کمال لطف .است آن نهضت بی اساس بود و سیب اضمحلال ژاندارم .شد مقدار هنگفت اثاثه و فورخانه و اسلحه دولت از میان رفت و مهاجرین دست از یا در از تر مراجعت کردند در کرمانشاه نظام السلطنه گربه ها رقصاند و لیرها از آلمانیها گرفتند و قائدین آخر سی از اسلامبوله در آوردند و مدتی در آن حدود به بطالت گذراندند، در کرمانشاه تشکیل کابینه داده بودند مدیری وزیر معارف بوده. جواب اخوی در یکی از مرقومه های خود نسبت شهرت برستی من میدهد. گاهی تأليف مجمع الادوار فکر میکنم شایده است باشد و من برعیب خودم بینا نیستم و این عیب تنها در من نیست غالب از معایب خود غفلت دارند بارها فکر میکنم که اگر این خصلت هم در من هست بخیر جماعت صرف کرده ام ممکن است در تأليف مجمع الادوارهم فكر شهرت برستی مشوق بوده است آن هم با ساز و نواز یا سوزوگداز. بهر حال در اوایل مائه سیصد مرحوم علی خان ناظم العلوم يسر عمه رساله ادوار عبدالمؤمن ارموی را نزد من آورد که شاید سر از آن در بیاورم چون عربی بود و من در آن اوقات نزد میرزا ابو القاسم قندهاری معروف بجناب عربی میخواندم . ادوار رساله مختصری است شرح و بطی ندارد غالب در نتیجه مؤلف بجداول قناعت کرده است چیزی نفهمیدم، لیکن معلوم بود بی چیزی نیست آن نسخه را رونویس کردم و گاهی نظری در آن میافکندم مختصری هم به نت فرنگی آشنا بودم در مدرسه ناصری سراغ نسخه ای در موسیقی دادند شرح ادوار بود، استنساخ شد، باز نسخه ای از درة التاج محمود شیرازی بدست آمد، مقاصد الالحان عبد القادر حافظ مراغهای ضمیمه شد ، از مطالعه آن نسخ مطلب بدست آمد، باب موسيقى فيزيك را هم در تحت نظر در آوردم بالجمله به دفتر مرتب شد مجمع الادوارش نام نهادم بایی در کسب و حدود تنبات و تناسب ملایمت و منافرت، بایی در ادوار قدیم و جدید بابی در تحقیق هفت دستگاه که اساتید متأخر تنظیم کرده اند ...
در سنوات ۱۳۳۴ الی ۳۹ از منتظم الحکماء که از اساتید عملی فن است خواهش کردم