TAI خاطرات و خطرات کی توقع و انتظاری ندارم. دمل چون که گله باز گردد در ورود بیفتد آن بر که پیش آهنگ بود در اثر غفلتی فقرانی از مقدمه مسافرت به فارس از قلم افتاده بود اینجا یاد میشود قوام الملك ، صولت الدوله را معزول کرده ایل قشقائی را به برادر از سردار اختتم داده است. تلگراف بمن میکند نظر به بعضی اشتهارات که مفسدین داده اند تلگراف ذیل را بین مخابره فرمائید که تا فردا قبل از ظهر بمن برسد برای سردار احتشام ایلخانی روانه دارم یا اردو و استعداد زیاد بحضرت عبد العظيم نقل مکان کرده عنقریب بفارس خواهیم آمد خلاصه ایل را نظم بدهید و در گرفتاری صولت الدواء اهتمام که بدالی آخر جواب دادم تا در محل حاضر نشوم اوضاع را ندانم مداخله نمیکنم قبل از رسيدن من صولت الدوله خواهد دانست استعداد من جيت و اعتنا بآن تلگراف نخواهد کرد خلاصة تلگراف جناب حاجی میرزا یحیی امام جمعه را چون اسمی از پدرم برده است یاد میکنم از شیراز تهران خدمت ... با کمال اخلاص عرض میدارم فرمانفرمائی حضرت اشرف فرح بعد از شدت ویس بعد از عراست دونات فارس بل ایران از خوان احسان علیین آشیان آقای مخبر الدوله عطر الله روحه بهرمند بودیم زنده است کسی که در تبارش باشد حامی بیادگارتي على الحساب يك جلد قرآن بسیار اعلی حاضر بود تقدیم شد انشاء الله وسيلة فتح مبین و نصرت فریب است .. يحيى امام جمعه حاجی آقا وکیل فارس از روزیکه صحبت رفتن من بفارس است هر روز میآید شرح کشاف حبت میکند و از نقشه من میپرسد. صرف نظر از آنکه در بوستان خوانده ام اگر جز تو داند که رای توجیست یران رأی و دانش بیاید گریست ندیده نسنجیده چه نقشه خواهم داشت و اگر هم نقشه میداشتم نمی گفتم بهاء الواعظین بعنوان اینکه در جله مرحوم صنیع الدوله بمنبر رفته و نطق کرده و دیگران از ناصر الملك ملاحظه داشتهاند خودش را یمن چسبانده به ابن بابویه آمد وجد میکند که با من فارس بیاید و من نظر با تچه شنیده بودم که اسکناس زیاد با او دیده بودند ملاحظه داشتم. بخیل بودم در موقع حرکت عذر او را بخواهم روز قبل از حرکت آمد و نوشته ای از مرنارد ارائه داد که او را مفتش مخفی مالیه قرار داده است. با ملاحظه مكتوب مرنارد که سفیر روی مایل مسافرت شما نیست بر سوء ظن من افزوده شد. اما با نوشته مرنارد نمیشد فعلا اقدامی کرد میشد حدس زد که مردار داو را بسفارش سفارت روس همین کرده است خبری که از فارس دارم خبر اسارت قنسول انگلیس است که بتونلی میگوید پنجاه نفر سواری كه قوام الملك جلو حاکم فرستاده بود، بویر احمدی در خان خوره خلع سلاح کرد ۳۵ شعبان از ابن بابویه حرکت کردیم، در راه تازه ای نداشتیم، مگر اینکه در علی آباد یکی دا عقرب زده بود آمونیاک برای او فرستاده شد. در موقع حرکت خواستم دریاچه ساوه را از نزديك ديده باشم، اطراف دریاچه تفرجگاههای زمستانی خوب میشود ایجاد کرد منتها مردم ما این ذوق را ندارند جمعیت از جاده حرکت کرده بودند. من بايك جلودار که همراه داشتم از کنار دریاچه میان بر بطرف منظریه رفتم. در اطراف دریاچه شنیده بودم که گاهی زمین ست است و شخص فرو میرود، احتیاط کردم از هر جا که سنگ نمایان بود میگذشتم آخر از قضیه ای بالارفتم آنطرف منظریه پیدا بود . قریب دو ساعت تند و کند راه بود. نزدیک غروب منزل رسیدم، کنار آبادی منزل گرفته بودند و تختهای خواب را بیرون چادر زده بودند. آب پاشیده بودند سرشب حاجتی پیدا
1-Mornard
