پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۲۷۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

خاطرات و خطرات ۲۶۳ از آن ذلت باین حالت آورده اید و اینطور منظم ساخته اینطور بسهولت از دست بدهید؟ اگر جواب مطالب حضرتعالی را هنوز نداده ام برای این است که در مواد آن با حضرات وزراء عظام مشغول مذاكر مام میخواهم نتیجه قطعی حاصل نموده اطلاع بدهم راضی نشوید که از کناره گیری حضرتعالی زحمت و اشکالی تولید بشود، خوب است فوراً بشهر تشریف بیاورید و مردم را آسوده و امیدوار بفرمائید. سلطان عبدالمجيد ... جواب گفتم هر خیالی که در تهران دامنگیر من شد با فقدان اسباب و مخاطرات معلوم بفارس بیایم باز گریبان بنده را گرفته بشهر آورد و باز توضیحات میخواهند خواستن توضیحات برای این است که تلگراف مرا بوئیس مالیه یا ژاندارم بدهند و جواب آنها را بمن از خود رانی نداده باشند تلگراف ۸۸ را عرض کردم جواب ،فرسید هر قدر اختيارات من کمتر باشد راحت قرم مردم را بمراکز دیگر حواله میکنم حال صلاح چیست موقوف برای دولت است فقط باید رأی دولت را بدانم که برای من مسئولیتی نباشد عادت این مردم است که حکومت رجوع میکنند چنانکه خود حضرات والا قبوض شاهزادگان را نزد من فرستاده اید . ما مستشار خارجه خواستیم لازم است برای آنها مستشاران داخله قرار داد، تغییر رئیس ژاندارم قدری بهبودی در کار آورده است علم تاكتيك دانستن غیر از تشخیص مصالح دادن است. به ماه ریاضت کشیدم مملکت هرج و مرج را منظم کردم با اختیار و رأی از بنده بود روز بروز پیش رفتیم حال تصويبات بنده محل اعتنا نیست کار بجائی کشیده است که یکنفر کفشدوز را که بتحويلدار تلگرافسانه جسارت کرده است تنبیه میکنند از ژاندارمری مینویسند این کفشدوز اداره است میبایست در اداره حکومت شود اگر با این اسلوب میشود ولایات ایرانرا منظم کرد از آقایان رز را یکی بیاید بکند . نمیدانم چه احتیاجی بوجود بنده هست مالیه و ژاندارمری کافی است. اگر حاکم برای حفظ سیاست کلی است وقتی رأیت مقبول نباشد وجود معطله بلکه مخل ،است، معتقد باداره هستم اما مسكر ،تفريطم موسیو استاز با چهار نفر محاسب بدستور من ماليات فارس را جمع آوری می کنند میهزار تومان تفاوت از برای دولت حاصل میشود بنده عرض نمیکنم ژاندارم لازم نیست. عرض میکنم ترتیبی لازم است که ماهی چهل هزار تومان مخارج نتیجه خودش را ببخشد و ژاندارم از هم پاشیده نشود، مشی بر خلاف طبع مملکت آخر ندارد، اینجا سوئد نیست ادارات مالیه و ژاندارمری در تحت قوانین مبتنی بر سوء ظن باجزای دولت ساخته شده اند. دولتی اند در دل دولت و نتیجه مطلوب را نخواهد داد من مجبورم داد بزنم که گفته نشود چرا نگفتی حرف دو کلمه است یا اختیار کار یا رخصت ،فرار ،بیرسید بسنجید اگر من یک کلمه برای نفع شخصی می گویم قبول نکنید بلژیکی و سوئدی چه میداند که طریق رفتار با فشفائی و غرب چیست ملاحنده فرمودید که ژاندارم يك حركت پوشیده از من کرد مفتضح ،شد اگر این مطالب راست است چاره بفرماند اگر نه از دروغ گویان نادان چه توقع دارید دست از سر من بردارید ) ايضاً بوزارت داخله - تهران - نمره ثبت ۳۴۸۴ مقام امنع وزارت جليلة داخله دامت ،شوکته نظر بمقتضیات وقت بنده باز روز سه شنبه بشهر آمده رفع تزلزل از اهالی کردم با اینکه مطالب را بالاطراف و خیلی واضح عرض کرده ام و روز شنبه جواب مرحمت شده بود که در مجلس وزراء مذاکره و جواب کافی مرحمت خواهید فرمود باز امروز توضیحات میخواهید در قانون وزارت داخله ماده ۳۹۶ و ۳۰۰ و ۳۲۱ حقوق و حدودی برای امثال بنده مقرر است بر طبق همان مواد قبل از حرکت نمرات ۸۰۵۶ و ۷۷۸۹ و ۷۷۸۸ و ۷۷۹۳ و ۲۰۸۱ در تعیین حدود بنده صادر شد و کابینه همه را تصویب کرد. اولا چنانکه در ۱۸ جمادی الثانی عرض کردهام تکلیف خود مرا در باب احکام صادره باید بدانم ثانی آنکه اشخاصیکه امروز در این مملکت مصدر امور و صاحب استقلال هستند شایسته نیستند و اسباب

اخلال امور و زحمت بنده هستند همینقدر که امر شود تابع رای بنده باشند رفع معایب کلیه و