۲۵۸ خاطرات و خطرات مریل دیوانه، من منجیر بتهران گفتم مریل را بخواهید. پس از مخابرات عديده علاء السلطنه تلگراف کرد ما نمی توانیم مریل را بخواهیم خودت میدانی چرچیل در تهران مانع است و من نمی فهمم علاقه قنسول باین مرد دیوانه چیست. کارهای 4. نظام در منزل صمد آقای تاجر قفقازی بحث میشود . کوپال که در اسلامبول تحمیل کرده است و صاحب منصب غیوری است بمن مینویسد: بدبختی باندازه ای رسیده که بغیر از انتحار چاره دیگری نیست. این بنده محض وجود محترم بشیر از آمدم بلکه در ایران مانده ام. از مرحمت حضرت اشرف ابداً احتیاج ندارم و میتوانم از راه دیگر معیشت خود را اداره کنم، تمام کوشش چاگر نگهداشتن شرف نظام است. با کمال اسف بچشم حقیقت بین میبینم که تمام آمال چاکر در معرض خطر است آقای میرزا مصطفی خان معاون مالیه در حضور صاحب منصبان رژیمان میگوید که از قنسول انگلیس بمن اجازه داده نشده است علنا که حقوق رژیمان را بپردازم تا رئیس فرنگی حاضر نشود به به از يك مأمور دولت علیه ایران خوشا بحال مادر مقدم وطن پس معلوم میشود ما بایران خدمت نمیکنیم و ریش مادر دست دیگران است . من برياست حضرت اشرف کار میکنم از این تاریخ ببعد برای نگهداشتن شرف خود استعفا نموده بطرف اسلامبول حرکت خواهم کرد از رژیمان افواج ملی مراد است . او را خواستم دلجوئی کردم و میدیدم آنچه میگویم اساس ندارد. هوا روشن شده است حشرات از سوراخ بیرون آمده اند و مرکز نداریم، دریغ از راه دور و رنج بسیار که بی بهره از آرزو مهدی است که از روز شادیش بهره نی است چهارده فصلی در وظایف و حدود اختیارات دریابیگی اعلان کردم و در روزنامه چاپ شدو مریل موجود بدیهی است که کار فارس یک گونه از کارهای مرکز است. ایکن گوشه ای است که بیشتر طرف توجه انگلیس است و گوش مرنارد بدهن سفارت روس. من شب و روز خودم را نمیدانیم که این ولایت منظم باشد و از مرکز جز جواب مساعد چیزی نمیخواهم جواب نمیدهند. شرحی بمعين التجار تلگراف کردم جواب ، تلگراف حضرت اشرف عالی را دادم که ممتاز الدوله در هیئت جدی بخواند و انجام مطالب تلگراف را بخواهد وزارت داخله گفته بودند تلگرافی نرسیده، از تلگرافخانه جویا شدم گفتند رسیده تحقیق کردم در اداره رمز پیدا شد، وزراء بعضی رفته بودند. قرار شد صبح شنبه در جلسه اول جواب آن تلگراف بپردازند. شنبه برای یاد آوری رفتم، رئيس الوزاراء التي عارضشان شده تشریف بیاورده بودند، وزیر امور خارجه هم کسالت داشت، وزیر داخله هم هنوز معین نشده . بنده قیری اصرار کردم وضع حال کازرون و فارس را که این وضع اداره کردن مملکت نیست، دو ماه است که از ایالت متصل تلگراف میرسد تکلیف میخواهد نه مطالب قبول میشود به او احضار قرار دادند دو بغروب بروند منزل رئيس الوزراء تكليف آخری فارس را معین کنند. B البته نسبت بکازرون هم توجهی میفرمایید این بیچاره ها از هر حیث تمام شدند. این عریضه تضييع وقت حضرت عالی است. خواستم از وضع مرکز مطلع باشید همه حیران پریشان هیچکس نمیداند چه کند، جان در قالب کسی باقی نمانده تمام امر بسکوت است که دولت همسایه چنین و چنان خواهد کرد این وزرایی که حاضر بودند تصدیق میکردند تا از شور چه در آید اما قضية كازرون محمد یوتھر کی فرنگیها تصور میکنند که مغزی دور لباس مشق به تاكتيك بقول مرحوم حاج بها الدوله ا - خارجه از ما اداره و نظم میخواهد. خودمان نمیتوانیم مازیم صفحه (۳۴۴) اولیای
دولت بی کفایتی خودشانرا به پرده مداخله خارج می پوشانند.