پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۲۶۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

۲۵۳ خاطرات و خطرات با وجود تأكيدات من و تعهدات جنابعالی مسئله مقصرین اسمارت هنوز . بآقای ایلخانی حفظ الله انجام نیافته است، گفتم نطق کرد لامینگتن را برای شما بفرستند لرد. لامينكتن از موافقین با ایران است. ببینند او چه نطق کرده است اگر واقعا از شما کاری ساخته است برای کی گذارده اید؟ فشار دولت انگلیس دولت ایران را مجبور با خدامات دیگر خواهد کرد : اگر مقصرین اسمارت از کسان خود من بودند بر احفظ مصالح مملکت که وطن خراب شده ماست ابداً در تنبیه و سیاست آنها خودداری نمیکردم البته زودتر بیائید و مقصرین را بگیرید و بفرستید و آبروئی حاصل نمائید. در صورتیکه هنوز مقصرین اسمارت را محمد علی خان بدست نداده، تویی که برای تنبیه مصنی فرستاده شده بود و شب در صحرا مانده . با كمك اقرار از دست مستحفظين گرفته و برده است. اگرچه گلنگدن و قورخانه نداشت معهذا خلاف شیوه نوکری است. اسم این را من چه بگذارم؟ چطور بگویم محمد علی خان مطیع ایلخانی است و ایلخانی خدمتگزار دولت. اگر واقعا بی شرفی بجائی رسیده است که باید از هند بیایند شماها را سرکوبی کنند، منهم بخودم زحمت ندهم نمیدانم چرا ما مردم اینقدر بی حس شده ایم، این دفعه آخر است که شما مینویسم و اگر عاجلا نتیجه ندهد فکر دیگر خواهم کرد. مخبر السلطنه مقصرین را دو نفر از اهل معنی آوردند، مدنی در حیس بودند، از قنسول برای آنها تأمین جانی خواستم ، چه قبلی نشده بود قنول بحبس آنها قناعت کرد، از برای موعد عید، از پادشاه انگلیس تقاضای عفو کردم قبول شد و آن دو نفر را آزاد کردم و اسبی که صولت الدوله فرستاده بود قبول اگرچه سفیر انگلیس بمن گفته گفته بود که هر ساعت شما بین تلگراف کنید رفتن سپاهیان هندی سپاهیان ما میروند، من عجله نکردم اول نزد من آمد. گفت سپاهیان آمدن با تمارسن بهتر است بروند، گفتم در هفته مبر کند، لازم میدانستم در راه احتیاطی بشود. دریابیگی را بشنگ تر كان فرستاده ، مسعود الممالك را بدالکی ، آنوقت اجازه دادم بروند. از تنگ ترکان سلامت گذشتند در دانکی پیشبینی بکار خورد : قطعه زراعت ارزن را برای جای چادر سیاهیان نتر اشیده بودند صاحب ارزن بعدا در می آید، مسعود الممالك ميرسد قیمت ارزن را میدهد نزاع میخواند و بخیر میگذرد . يك تیر تفنگ کافی بود که فتنه بزرگ راست کند و يكنفر از سپاهیان نماند آنچه شنیده ام وضعیت در هم ماهور در دالکی فوق العاده برای دفاع مستمد است. این همان محلی است که که خدای دالکی کریم خان فراری را از فرار منع کرد و جمعیت محمد حسن خان بختیاری را از یا در آورد. وقتی به بوشهر رسیدند شکر کردم آمده بود در این موقع بالمارسن با عده یا سه نفری ژاندارم بشیر از آمد. سفیر فرانسه لوكنت و یکنفر آلمانی کاپیتن کلین باتفاق او همراء بالمارسن شیر از آمده اند. معلوم شد آن آلمانی همان کلین است که به تبریز دو گلاس رئیس سپاهیان عندی و داع کرده بود اما هنوز نرفته بود . پال مارسن از آباده بشیر از ژاندارم در راه گذارده است عده زیادی همراه ندارد. از سفیر فرانسه دعوت کردم مدعوین از شش ملت جمع بودند، در سر سفره نطقی بمناسبت اتفاق افتاد بزبان فرانسه شکسته بسته گفتم ، نطق بفرائه Jamais Karim Khan Zind surnommé Vakil ne s' était pas ا - من فرانسه را از کتاب آموخته ام نه تکلم با اهل زبان چون آلمانی . این است که کلمات را بجای خود آوردن مشکل است، لهذا عذر میخواهم. فرق است که شخص زبانی را از راه چشم ياموزد یا از راه گوش

2