پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۲۶۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

خاطرات و خطرات ۲۵۱ چکنم حرف دگر یاد نداد استادم، میبینم سر بی صاحب میتراشم میبینم مخبر السلطنه چه حکومت سربی فارس کجا بگوش میرزا مصطفی خان خوانده شده است. برای تخریب آمده است کارشکنی مرنارد در موقع حرکت مکتوب خودش و اشاره به مصادت سفیر روس، مأموريت بها الواعظين به تفتیش ماليه . که بخاطر دسته های اسکناس جلو دستههای شهری فریاد یا مرگ با استقلال میزده است، در حالیکه همه برای این همه بود که فارس امنیت حاصل نکند و من باید تن واحد میدانداری بکنم مگر مولی بداد من برسد . روسها در ینگی امام بودند، همه در نظر است. بالاخره مأموریت مصطفی خان به نداد من برسد . با خداست میرزا مصطفى خان باظل السلطانيها ارتباطی دارد. گفتند تعهدی کرده است اسباب قراهم بیاورد من بروم و صارم الدوله بفارس بیاید مثل تعهدی که امان الله میرزا در آمدن به تبریز کرده بود اینجا هم پشت پند سفارت روس است دوماه پس از ورود ،من راه کازرون نسبتاً امن است سینه سفید را برف سانحه غیر مترقبه گرفته است مازور کتلول از صاحب منصبان انگلیس سر اسپرتشان می ۲۲ قوس ۱۳۳۱ جنید هوس شکار کرده اند. قنول انگلیس از من رأی خواست ، نظر باستقرار ژاندارم و تفنگچی در راه و آرامش دو ماهه که از بوشهر اسلحه بشیر از حمل شد، دلیل منع نداشتم. با ۲۶ نفر سوارهندی بطرف دشت ارژن حرکت کردند صد نفر سرباز هم در راه بود. در خان زبان اوله که مطمع اشرار بود با سربازها میگذرند سوارهای هندی دچار ادرار میشوند . رابرت کاول میگوید اکسفرد دست با سلحه میکند. از اشرار پیش دستی میکنند اکفرد کشته میشود. مایه بسی تاسف شد، لیکن در فنون نظامیان هیجانی نیاوردچه اشرار یعنی سارقین بهرای قافله آمده بودند به طرفیت مستقیم، چون در وقعه اسمارت هر چه بود در شیر از کدورتی مرثی شد و تصدیق کردند که اکفرد بموقع تیری انداخته . لرد لامینگتن امروز در محضر انجمن مرکزی آسیا شرحی از مسافرت خود نطلق لرد لامینگتن در ایران مذکور ساخت و گفت که آبروی انگلیس در جنوب لطمه سخت در لندن ۳۹ ژوئیه خورده، بواسطه حمله ای که با سفارت شد و يك نفر صاحب منصب را کشتند و این توهین جبران نشده است. بواسطه یا فیگری ایلات صاحب منصبان سوئدی هم بواسطه بی ربطی از اوضاع مشرق نتوانستند کاری از پیش ببرند. لازم است بجای آنها صاحب منصبان انگلیسی گذارده شود. کلنل هایت گفت که ما با نزده الی بیست هزار نفر کمتر نمیتوانیم مأمور جنوب بکنیم، به قنسول انگلیس گفتم کارشناس شما این مقدار قوه لازم میداند ، با سازمانی که ما هرگز نداریم من با سیصد نفر ژاندارم و چهار سد سرباز پیش از آنچه کرده ام ، چه میکردم لا بدم بعین به نمل مدارا کنم تا قوه کانی تدارک شود عين الدوله جقه چوبی را زده است و وزارت بخرج من میدهد از جوانی که عرض شده است. ؤال معلوم است، ۱۱۲۰ هرچه فکر میکنم مطلبی را از نظر نینداخته ام مگر اینکه از نظر تهران مهری شده باشد. آن قوه را که میفرمائید بواسطه تلگراف بیدریی جمع آوری فرموده اند آنچه راجع بصولت الدوله وحاج محمد کریمخان و محمد علی خان است اسباب اغتشاش این سه نفرند . دروغ میگویند. عمل قشقائی باید صورت تازه پیدا کند و آن موقع هنوز نرسیده است. در نقشه حاج محمدکریم خان و محمد علی خان و علی کردن صوات السلطنه از طرف بنده اقدامی نشده است و جز تقویت صولت الدوله امروز صلاح نیست . نمشيت امور فارس منحصر بگرفتن مقصرین اسمارت نیست، راه تجارت مسأله عمده بود . گرفتن مقصرین اسمارت هم یکفایتی یا عجز صولت الدوله است. من در ساختن قدرت دولت اهتمام دارم. میفرمایند در مقابل محمد علی باید محمد علیخانی تراشید، روی این سیاست محمد علی خانها پیدا شده اند. باید اساسی ساخت که محمد علی خانها سر جای خودشان بنشینند محمد علی خان دیگری

بتراشم گرفتار دو محمد علی خان خواهم بود الی آخر.