خاطرات و خطرات فلانی با ما خدا حافظی نکرد گفتم میکنم ۱۹ اوت ۱۹۱۲ رقعه ای از تونلی بمن رسید که مایلم قبل از حرکت ملاقاتی بشود. دو روز قبل از حرکت بقلهك رفتم خانمش را که از نجبای انگلیس است صدا کرد آمد حاضر رفتن به لنك نفیس بود گفت خیلی انتظار داریم شما نظمی بخاری بدهید شوهر من در زحمت است گفتم البته آنچه سعی دارم میکنم. تونلی گفت میخواستم بشما بگویم که هر وقت مقتضی بدانید و بمن تلگراف کنید سپاهیان ما از شیر از میروند این مطلب را بوزراه نگفته ام صحبت بهمین جا ختم شد . در اصفهان روزی بجلفا رفتم و روزی به منارجنبان جلفا شهر کی نظیف است خیابانی نسبتاً وسیع در میان آبادی است کلیسای کهنه هم کنار همین خیابان است مردم جلفا زن و مرد با هنرند و مشغول صنعتی، منارجنبان ایوانی است بطول هفت هشت ذرع قبر عمو عبدالله صوفی در این مجلس پذیرایی شاه طهماسب اول از همایون پادشاه هند ایوان است دو طرف ایوان دو برج است که پله دارد و میشود بالارفت و پنج متر از ایوان افزار دارد یکی از برجها را که حرکت بدهند تمام عمارت و برج دیگر ،میجنبد بهتر از آنکه دیده شد میبایست از این بنا نگاهداری بشود علت جنبش بنادرست معلوم نیست ظن غالب آن است که برجها باصل بنا مجاورت دارند بدون پیوستگی و اعتزاز از یکی دیگر نقل میشود لرزش ممجاور خود انتقال می یابد چنانکه در عبور کامیونهای سنگین عمارات اطراف می جنبیده دیوار آن دو برج باید تکیه بدیوار ایوان داشته باشد لرزش يك برج بواسطة انتقال به برج دیگر سرایت تقدير ترتیب خاصی است و کمتر نظیر دارد نظیرش در راه خراسان هست. اصفهان از آب زاینده رود مشروب میشود از قدیم شهرهایی در آورده اند که مادی می گویند ا - عمو عبدالله محمد بن محمود سقلانی فوتش در سنه ۷۱۶ ماه ذیحجه
کند