پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۲۴۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

٢٣٠ خاطرات و خطرات روج رفتیم دو ساعت میبایست تا پای یخچال پیاده بالا رفت کلبه ای بود ما حضری بدست آوردیم و بس از آن کوه نوردی لذتی دارد پیر مردی از اهل تبرل بظاهر پریشان و بباطن مجموع با دخترت هم بآن حدود آمده در کلیه رفع خستگی میکردند از حال وارستگی او خوشم آمد طرح صحبت ریختم معلوم شد در ولایت آسیائی محقر دارد و باقتصاد میگذراند هر سال چند روز پیاده گردش میکند از وضع خود خرم و شادش دیدم اهدا یادش میکنم دیدم با تنگی بساط فراخی نشاط دارند ای قناعت توانگرم گردان که ورای تو هیچ نعمت نیست یکی از تفرجهای مطبوع و مطلوب سویس تفریح کوههای برفیت، نوبتی از طرف گردنه من گفتارد برنو میرفتیم من و کنراد از پسران دیتریشی از یخچال سرچشمه رود زن عبور کردیم و عکسی به یادگار انداختیم سه ساعت از روی یخ میگذشتیم و این پهنای یخچال بود ... دکتر که مراقب حال مرضی در بیمارخانه بود بجای از سردار اسعد دعوت کرد رفتیم از هر در صحبت شد گفت اول پائیز از اینجا بگور میروم که وطن من است اول زمستان بر میگردم گفتیم زمستان فصل این محل نیست گفت در موقع برف و یخ بوجود من احتیاج بیشتر است از آمریکا انگلیس و آلمان و غیره جماعتی در زمستان باین سازمان میآیند برای سرید (اسکی) از داشته ها روی برف و اسپرتهای دیگر سرو گردنها دست و پاها میشکند و باید شکسته بندی کرد، الجنون فنون و متأسفانه مسری، پول زیاد و عقل کم انسان را بکارها باز میدارد موسم آب خوردن پس آمد سردار بیاریس رفت من به بران از برای من چون خانه خودم است قرار شد با سردار بایران بیائیم در وینه با سردار تلاقی شد و چند روز توقف وینه شهری نظیف و آرام است اسپرت عنوانی است برای هرزگی قدیم که زن و مرد مخلوط نمی شدند زورخانه بود و کافی حال ورزش هم فال است هم تماشا بخصوص اسکی که لنگ ها بهوا میرود و موقع كمك كردن خانمها و بغل کردن آنها بدست میآید در مقابل شهوات خطرات سهل است سرو دست ندای شکم ... زوریخ از شهرهای سویس دارالعلم است در اصول تعلیم تجاربی اندوخته اند دکتر دفترچه داشت بمن داد شامل بسی اسالیب مجربه بعضی مقالات آنرا در تهران ترجمه کرد و در مجله تعلیم و تربیت بطبع رسید نظر اساسی در آن مقالات این است که محصلین را بلاطائلات معطل کی آنچه موافق ذوق او نکنید است بیاموزند روزی برای تفریح خاطر سردار اسعد قصد گردنه مالوباكه بطرف ايتاليا سرازیر میشود کردیم هتل و رستورانی مفصل دارد راه از دره طولانی می گذرد همه جا از کنار دریاچه ها و بینهایت با صفا است در سنه ۱۲۹۵ باتفاق جع الدوله و خانواده دیتریشی به سن موریس برای آب خوردن آمده بودیم به محل آشنا بودم در سرگرونه باتفاق سردار اسعد دکتر شیخ و دبیر الملك عكسی برداشته قربانت شوم می قومه پشته رزین با سه کارت از سویس زیارت شد رقعة مخبر الملك غره غیر از این در این مدت یعنی از حرکت بطرف فرنگ دو کارت از بین راه رمضان ۲۹ - ۱۳۶ و ۹۱۱ و يك كاغذ از وینه رسیده است که جواب پانزدهم ژوئیه باسم موسیو اشتوله عرض شد و کاغذ دیگری نرسیده که بی جواب مانده باشد اینکه شما

متبعد داخل کار نشوید باور نمیکنم زیرا که از شیوه شما که شهرت پرستی و آزاد بستگان است.