خاطرات و خطرات هم دارند مار زخمی است منهم چه کنم با و امنیت دادم ما بار که دادیم این رفت ستم برما بر قدر ستمکاران ناخود چه رود خذلان E آنچه دیدیم نفوس ضاره امثال امر السلطنه محفوظ تر میمانند و در جماعت محترم تر و مستفید ترند. رقعة مخبر الملك بي لطفى نایب السلطنه و سپهسالار را نشان میدهد، آن ولیخان جنگلی این تربیت شده الفرد وبانت قوم تعليقه مورخه ۳۵ ربیع الاول با پاکت خوبی زیارت شد. از فرط رقعة مخير الملك گرفتاری و دلتنگی با اینکه لازم بود جواب عرض شود تا امروز بعهده تعویق ماند پاکت جوقرا چون عنوان غریبی داشت و ترتیبش هم مناسب نبود و بعلاوه در عده اولاد هم اشتباه شده بود بنده و دیگران صلاح ندانستیم بدهیم و بطوریکه در صفحه مقابل ملاحظه میفرمائید عريضه خدمت والاحضرت ارسال شده و تا این ساعت هم اثری ظاهر نگشته است. اگر مطابق عریضه بنده چیزی تلگراها پاكتيا مرقوم دارید البته خالی از اثری نخواهد بود. تلگرافی هم چند روز قبل در خصوص ماهانه مخابره شد که بی جواب مانده حق هم باشما است چرا که از تهران و تهرانیها بکلی بی خبر هستید و گمان میکنید که شاید ناظرها حالا هم بتوانند مثل سابق سیصد چهار صد تومان طلبکار باشند و نان و گوشتی راه بیندازند. خیر اینطور ، یکشاهی سبزیها هم دیگر نسیه نمیدهند و تمام باید با پول نقد خریده شود. شاید هم خیال میکنیدکه دروس دارید رزگان دارید البته عایدی آنها کفایت مخارج فوق العاده را میکند. اینهم از از بیخبری از تهران و زندگی ما ها است معلوم است وقتی عده اولاد صنیع الدوله را ندانید بقیه امور هم از همین قرار است. وزارت مالیه حالیه ماهانه حوت را هم هنوز با وجود مکاتبات و تأکیدات نرسانده حاله که اصلا دیگر میل ندارم با این اشخاص طرف باشم. زیرا استطاعت راه بردن زندگی و دوندگی وصول ماهانه را هم در خودم نمیبینم. از به کار يك كار را بکنید یا بیائید یا کارهای خودتان را بدیگری بسپارید و یا در اول هر ماه دویست و پنجاه تومان نقد برای مخارج معمولی برسانید تا برسیم بعايدات و مخارج فوق العاده، شکل چهارم این است که عیال را هم بخواهید بآذربایجان تا مخارج دو جا نباشد. در صورتیکه شما سلطان آذربایجان هستید و بدون همراهی کز و همسایه میتوانید کار کنید خوب است دیگر قطع علاقه از تهران بشود زیرا که احتیاج آذربایجان موجود شما همیشه خواهد بود و همینطور که تا بحال هیچ فشاری کافی برای انفصال شما نبوده است شاید من بعد هم نباشد خداوند عاقبت را خیر کند، جسارت کردم و امید عفو دارم . دیوانه شده ام و در خواب هم تصور همچه روزگاری را نمیکردم چون وقت تنگ است و کاغذ به پست نخواهد رسید زیاده بر این مزاحم نمیشوم . محمد قلی امیدواری بازماندگان مرحوم شهید صنیع الدوله این بود که پس از وقوع مقام الدس این قضیه بیاس حقوق خدمتگزاری آن مظلوم از جانب اولیاء دولت و نایب السلطنت عظمی امنای ملت توجه در تمشیت و ترتیب زندگانی آنها بشود. ولی حالا که معضلات امور مملکتی سبب انصراف نظر حق شناس اولیاء امور از این نکته گردیده تا این درجه تذکار را در پیشگاه مبارك لازم میشمارم که صنیع الدوله پس از پنجاه و شش سال عمر که چهل سالش را برای منافع این آب و خاک کوشش کرد حالا که در کمال مظلومیت از دنیا رفته اگر تمام ملکش را بفروشند با قروضش که متجاوز از دویست هزار تومان است و تمام صرف اشاعه صنایع در این مملکننده تعادل ،نمیکند چه رسد باینکه معیشت ۱۰ نفر اولاد او را تعهد نماید خاصه که در اولاد ذکورش هم در فرنگ مشغول تحصیلند و محتاج بيك معاش كافي مرتب. پس در این صورت اگر اولیاء و امناء ملت لازم میدانند توجهی فرمایند حقوق دیوانی او بطور اختصاص بدون کسر و نقصان با تصویب مجلس شورای ملی در حق او برقرار و مرتباً ماید دارند که موجب تشویق سایر خدمتگزاران صدیق شده از هیچگونه فداکاری خودداری ننمایند چنانچه
آن بیگناه نکرد. ترتیب تقسیم مواجب در یادداشت جداگانه اینطور استدعا شده است؛ برای چهار