٢١٨ خاطرات و خطرات هم دستی داشته از انقلابی و پارتیهای دیگر هم احوالات همدیگر مینوشته اند سواد بعضی تلگرافات زمزم را هم دبیر اسرار ،بار داده برای امیر حشمت میفرستاد و دیگر اطمینان ندارم رمزی بوزارت داخله عرض کنم. حضر تعالی این فقر را شخصاً بآقای نایب السلطنه عرض کنید تا اقتضای رأی ایشان چه باشد. ابدا مورد توجه نشد از اک فرد هم چیزی نفهمیدیم . با خود گفتم رفقا را نمیشناسی میشناسی اوضاع را نمیدانی ،میدانی توکه میتوانی در تهران در خانه خودت باشی و لامحاله وزارتی هم داشته باشی چرا خود ترا باین مهالک گرفتار میکنی ؟ میبینی که آنچه هم بزحمت میسازی خراب میکنند و نتیجه نمیدهد چه کنم ندانم مرا خود چه ا ندر دل است مگر قسمتم جمله با مشکل است قتول روس وقت خواست بدیدن من آمد بخصوص مقابل در ایستادم . از وسط تالار سر فرود آورد و چون یه هم دست دادیم گفت این دیگر کودتا بود. گفتم از کارهای معمول حکومتی است پیش می آید در خدا حافظی باز جلو در ایستادم تا وسط اطاق رو بمن داشته میرفت و ادب میکرد امروز خودم را بتمام معنی حاکم دیدم نیکلا قبول فرانسه به بصير السلطنه گفته بود را پرتی از فلانی به وزارت خارجه داده ام و نمیگویم، پنجاه سال دیگر در آرشیو فرانسه چاپ میشود زما هر ذره خاک افتاده جائی . شهر و اطراف سکونتی حاصل کرد روسها هم بر نزاکت افزودند البته بحكم يرى الحاضر مالا يرى الغالب شما بهتر میدانید که مقتضی موقع تلگراف صنیع الدوله چیست ولی گاهی در گرمی کار ممکن است ترك اولائی بعمل بیاید. در خصوص تبعيد سيد المحققين خوب است امعان نظری بفرمائید، باعتقاد من او را بشهر مراجعت دهید که موجب امیدواری علمای اینجا و جالب بعضی انظار خسته بشود بهتر است. مرتضی قلی در جواب عرض شده، من صید را تبعید نکرده ام در اثر نیات خود بخسروشاه رفته است . کسی مانع نیست که برگردند منتظرند تجار بازار ببندند با سلام و صلوات ایشانرا بشهر بیاورند و تجار این اقدام را نمیکنند امام جمعه خوبی هم شرحی نوشته بودند تفصیل ما وقع خدمت ایشان عرض شد به هفته گذشت ثقة الاسلام ایشان را نصیحت کرد معاودت فرمودند. لفظ مشروطیت تغییری در اخلاق و روحیه اهالی نیاورده است برای تأیید شرط نامه ایلات مشکین قراجه داغ خلخال شقاقی را در حاشیه قرآن یاد میکنم بسم الله الرحمن الرحيم بتاريخ نوزده شوال المکرم ۱۳۲۷ این بندگان شرط نامه ایلات مشکین درگاه روای ایلات و عشایر ولایات خصه باقتضای تکلیف مذهبی نم و وظيفة شاه پرستی که برای اعاده امنیت و سلطنت ایران و وفع شر مقدین و قلع و قمع معاندین دین مبین و ترویج مذهب جعفری علیه آلاف التحية و الثنا اتحاد و اتفاق کرده و بدواً در این ولایت اردبیل اقدامات کرده ایم برای اصلاحات کلیه در آتیه و انجام این کار کلام الله ربانی را فیما بین خودمان شاهد قرار داده و شرایط میگذرانیم که با کمال مجاهدت از بدو اقدام ناختم و انجام مالا وجانا تا آخرین قطره خون وحبت مال خودمان ساعی باشیم و حضرت اجل آقای سردار نصرت را برای خودمان سردار کل دانته اجرای اوامر ایشانرا بر خود لازم بدانیم هر کسی از این عهد تخلف کند و دست بچه اول بزند او را از جرگه رؤسا خارج کنیم حق ایلیت و مذهب صحیح ندارد این کلام الله مجید خانواده او را برچیند. باید عموماً و متفقاً دارائی او را چاپیده خودش را مقتول و معدوم نمائیم. سردار نصرت، امیر عشایر سالار اسعد، سالار السلطان، سالار نصرت لطف الله خان سرتيب اقتدار نظام اسعدالسلطنه، هزارخان فاتح المالك، سالار عشاير سيف السلطان صارم السلطان الار فیروز . رشيد المالك . سالار ديوان، مستعان الملك ، بدل خان حينة لي خان، عباد الله خان ابو الفتح بك ، قدرت خان، ماشاء الله خان ، عزت الله خان بدرخان .
.