پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۲۲۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

خاطرات و خطرات بعد ۲۱۵ خدمت ایشان میرسم. این است نمونه اخلاق ما. ازدحام منحصر يصاحبان لقب نبود و بسعی امیر حشمت، کدخدایان شهر با نفرات رسمی و غیر رسمی در اطراف انجمن جمع میشوند غالب مسلح و گاهی متجاوز از هزار نفی مقام منيع مجلس شوری شیدالله اركانه كيبه هيئت محترم وزرای عظام تلگراف بتهران دامت شوكتهم روزنامه ایران نو اگر چه بواسطه حیات وطن پرورانه حالت حالیه آذربایجان و پیش آمد امور ممکت مشهود و نصب العین آن ذوات محترم است ولی بجهت تذکار با کمال بی غرضی از عرض و اظهار حالت کنونی در عالی مملکت دوستی و وطنخواهی خودمانی از مجبور دیده با دلی در دمند و امیدی بر بلند عرضه میداریم چنانچه همه اهالی ایران خاصه حضرات عالی مسبوقند آذربایجان آنچه در این چند سال دچار صدمات و خسارات بوده زحمات دیده خیارات کشیده قربانی داده تا بنعمت مشروطیت نایل آمده بعد از مشروطیت این مملکت با همه بی اسیایی و نبودن حاکم رسمی بنوعی آرامی پس برده بعد از تعیین جناب مستطاب اجل آقای مخبر السلطنه پایالت اینجا اهالی در شوق انتظام امور و تکمیل نواقص وتشكيل ادارات رسمی ، منتظر ورود ایشان بودیم، با يك عالم وجد و سرور مقدم ایشانرا خیلی گرامی داشتیم بعد از ورودشان تا حال که شانزده ماه است اثری از کفایت و درایت ایشان ندیده ایم سهل است روز بروز از نظم مملکت کاست و بر عکس اختلاف افزود ادارات غیر مرتب، قتل و غارت در اطراف نهایت شیوع را دارد. ایالت جلیله وقتی را صرف وفاء عامه نکردند. عوض اینکه قوانین مقرره را اجراء فرمایند خودشان مکرر نقض قوانین کرده اند. اگر عدلیه صحیح نیست از ایشان است اگر در نظمیه نقصی است از ایشان است اگر بلدیه نمی تواند بوظائف خود اقدام کندار ایشان است اکراد و شاهون را ایشان جری نموده اند آنچه فهمیده میشود فکر دیگری در سر دارند. این است با کمال ضراعت عرضه موقع و حرکات خودسرانه این شخص محترم نتیجه وخیم بنظر میآید که المال اسباب زحمت و اشتغال ایشان است اکراد هر چه زودتر چاره این مملکت را بفرمائید یا باریکی اولیای دولت و ملت خواهد شد. مگر در تهران يك نفر شخص صحیح و فعالی نیست برای ایالت اینجا معین و اعزام شود. مستدعی هستیم يك توجه وعطف نظر مخصوص بحال ضيفا و فقرای این مملکت بفرمائيد والا لأيديم در تلگرافخانه متحصن عرایض خودمانرا با وسایل شرعيه بقبولانيم. عبد العلی طباطبائی، امیر حشمت دبير السلطنه، رحیم صدقیانی میرزا آقای بلوری رفیع، الدوله، مشير السادات، عباسعلی ناله ملت معاون دفتر مديرة السلطنه ، مستشار الممالك، مشیر دفتر سردار سطوت، ظهير الممالك. وقوق حضرت الار معزز ستشار السلطنه ، مرآت السلطنه ناصر الممالك ، قوام الاياله طوت ال - الطنه فتوح الدوله سعيد السلطنه صدر الأشراف، مرتضی طباطبائی، امین دفتر تمجیدالسلطنه، عضد الممالك وثوق نظام عدل الملك مكرم السلطنه، صادق الملك، شرف الدوله ، صفاء الملك ممن حضرت با سر حضور احتشام حضور مشیر همایون ارفع الملك خازن لشكر وثوق الممالك ضياء السلطان فتوح السلطنه ساعد السلطنه، مسعود الدوله. در استال آورده اند که یکی دروغ میگفت و دروغ پردازی .داشت روزی شلواری بارداد گفت امروز دروغ گنده خواهم گفت باید خوب بپردازی شروع کرد به گفتن دروغ دروغ پرداز شروع کرد به کندن شلوار که این دروغ را خودت بپرداز شکایت نباید از اندازه و تناسب خارج شود، خود شاهد خود باشد که من دروغم ده روز این جنجال طول کشید. روز اول به عین الدوله تلگراف کردم حضرت والا اعتنا نفرمائید خودم جواب میدهم شاید در تهران هم این تلگراف مطلوب بعضی آقایان نبوده خصوص خود حضرت والا وسپهسالار که ب افتضاح از تبریز رفته بودند از مجلس مطمئن بودم از هیئت هم جوابی بحضرات داده نشد. البته هر روز را پرت وقایع از طرف تلگرافخانه تهران میرسید تدبير من اعتنائی شد مشغول کار خودم بودم باغ عالی دایو طروقه است مردم آزاد تردد میکنند منهم در اطلاقی کار میکنم که از باغ دیده میشود حایل ندارد روزی است که بلدیه بعمارت ملکی انتقال میکند برای تشریفات منهم بآن عمارت رفته ام

بی