خاطرات و خطرات میبینم در گفته سعدی بتحریف قائل باید شد . چز باز آمدم کشور آشفته دیدم طمع کرده گنجشك برسید شاهین همه خلق نگرفته خوی پلنگی وزغ او فتاده بفکر نهنگی ٢١١ آیا این ترتیب همان است که میخواستند؛ بقول پاره ای رنود وه چه خوش گفت آن جوان پنبه دوز این چه اوضاعی است ای گیتی فروز بدون ملاحظه جسارت میورزد از ساعتی که داو طلب رفتن به تبریز شده اید تا این ساعت هر حرکت زشتی که رخ نموده اعم از توپ بستن مجلس و قتل و نهب و بی عصمتی و بدعتهای مختلف هكذا آنچه من بعد بشود بدون استثناه بر شخص حضر تعالی است و قطع دارم که دریوم يقوم الحساب تمام این اعمال از حضرتعالی مؤاخذه خواهد شد. حتی تضییع حقوق این بنده و خسارات زیرا هرگاه از تهران خارج نشده بودید هيچ يك از این مقامات دست نمیداد و همانطور که در موارد عدیده بر اهنمایی در صدد اصلاح بر آمده از مخاطرات بزرگ جلوگیری کردید باز میگردید. اما بخیال اینکه غوره و سرکه و خمر فرقی ندارند بدون مشورت احدى تشريف بردید و من الاتفاق از عصفور کار پلنگ و از ضفدع کار نهنگ بر نیامد و شد آنچه شد . تصدیقات که در پاریس از کهنه پیر خودتان فرموده بودید همه را شنیده ام و کمال تشکر را دارم لیکن چه حاصل که فریادرسی نیست تا بتهران تشریف نیاورید کارها اصلاح نخواهد شد. غره شوال ۱۳۲۷ زیاده تصدقت کاظمی دیدم مرغی نشسته بریاره طوس با کله همی گفت که افسوس افسوس در دست گرفته کله دقیانوس کو غیرت و هست بدانش ماتوس ملک التجار اینطور میداند آقا سید عبدالله اصناف را تحریک میکند بازار ببندند که مخبر السلطنه از تهران برود دریغ که من نمیتوانیم از چشمه معروف بشورم و همرنگ جماعت بشوم؟ شب عید شاه است تدارك ضیافت مفصلی دیده شده از قنسولها دعوت قتل آقا سید عبدالله .کرده ام. يك ساعت به غروب خبر قتل آقا سید عبدالله رسید. چه باید شب ۲ رجب ۱۳۳۸ کرد در نظر خارجه عبد شاه رسمیت دارد از برای خودمان قتل سين عبد الله اهمیت با انجمن شور شد قرار شد موزيك و آتش بازی را موقوف کنیم . بعمل آمده باشد و معلوم شود که مهمان هستند خواهر میلر ژنرال قنسول روس در تبریز ،است، او را هم دعوت کرده ام چون مجلس بی مجلس آرائی نتیجه مطلوب را نمی داد دسته رامشگر ارمنی آرامش به افکار دادند. صاحب منصبان نشاطی کردند و پذیرایی هر چه بهتر از ایشان شد. از خشونت بر ملایمت افزودند مأكول و مشروب بی اندازه صرف شد و خوشبختانه مهیا بود همه در این موقع صاحب منصبان روی را دعوت کرده ام که رسم محابات او را هم دعوت کاسته چیز بعد افراط چند روز بعد خبر رسید میرزا علی محمد خان هم شیر مداده تقی زاده را هم ترور کردند نسبت قتل سید را به دموکرات داده بودند و قتل میرزا علی محمد خان را به اعتدالی مقام تقی زاده در تهران متزلزل شده به تبریز آمد (۴) (رمضان) انجمن با و خوشبین نبود بلکه اکثر نجار بند سود نظر .داشتند دعوتش کردم که در منزل من چند روزی بماند .قبول نکرد. به نظمیه میردم مراقب حال او باشد کسوه اتفاقی نیفتد. اندك اندك آن به بینی اول مبدل شد و لطف بر خورد حاصل اعتدا 1- یکی شهری رسید مردمش گرفتار جنون بودند تازه وارد سالم مستأصل چاره جوئی
کرد گفتند از آب فلان چشمه بنوش همرنگ جماعت خواهی شد