خاطرات و خطرات ٢٠٧ اقدامات یکنند که در مقابل هر امر خطیری هم با روابط دوستی بین دولتین یا کمال مساعدت دوستدار در مطالب حقه اتباع دولت بهیه روس باز منافات داشت. اما اینکه مرقوم رفته است که در صورت اقدام این جانب ابداً محتاج باقدامات فشون روس نمیشد جداً در مقام برائت ذمه برآمد . نظر حقگذار آن جناب دوستان استظهاری را به مذاکرات واقعه معطوف می سازم واگر منظور از اقدام مجازات و سیاست بی محاکمه است در مورد تقی اوف هم حضوراً اظهار داشتم که بدون محاکمه سیاست قانونی نمیکنم و خود آن جناب دوستان استظهاري هم قبول فرمودند. اما اینکه مرقوم رفته است. در زمانی که شهر تبریز محصور بود و فرمانفرمائی در شهر نبود، چنین اتفاقی نیفتاده بود. حالا که دوستدار با مراتب قانوندانی متصدی امر هستم، اینگونه حرکت خلاف رویه اتفاق افتاده است . خیلی متشکرم از اینکه اعمال و حرکت اهالی این شهر و نظمیه را در زمان بلوا و محاصره بصحت تصدیق فرموده اند و از روزی هم که دوستدار آمده ام خارجه و داخله معتقدند که روز بروز حال این شهر بهتر شده است. حتی جناب وسیوستارسکی در موقع ملاقات من بخصوص از اصلاحات نظمیه خیلی اظهار خوشوقتی کردند و اما در این قضیه حادثه محبور بتكرار هستم که نظمیه در این مورد هم وظیفه خود رفتار کرده مطابق شرحی که در مراسله ۲۵۰۱ عرض شده است آقوب خودش سبب فتنه بوده. در چنین موردی نظمیه حق گرفتن آشوبچی را دارد و مجرای تسلیم او هم توسط اداره مرکزی و کارگذاری بوده است و همینطور کرده اند. اما در باب استنطاق و مجازات مقصرين که ایضاً اداره فرموده اند، در کارگذاری یا عالی قابو حاضر و با حضور نماینده جنرال قنسولگری استنطاق بعمل آمده مكافات دوند. اولاً دوستدار آقوب راسب فتنه و حضور شرا لازم میداند ثانياً همه وقت قبلاً و بعداً از برای محاکمه عدل و در هر موقع و هر ساعت حاضر بوده است و هست و باید آفریدا از طرف آن محترم جنرال قنسولگری حاضر کنند. نظمیه را هم اداره حاضر کند بقانون عدل محاکمه شود و همۀ این وقایع بی رویه که اتفاق افتاده است در ضمن مورد رسیدگی گردد و قبل از این اقدام لازم است چنانکه از تهران هم بر طبق قرارداد با سفارت بهیه روس تلگراف کرده اند و سواد آن لفاً ارسال شد، نظمیه هایی را که بدون جهت و من غير حق اردوی نظامی روی گرفته است و با اظهار کمال بیگانگی از میان شهر بباغ شمال برده است و از روز جمعه ۹ در باغ محبوس کرده آزاد بشوند اما در باب قزاق ایرانی بموجب رابرت جناب محمدخان امیر تومان مسأله آنطوریکه مرقوم فرموده اند تمام نیست و آن مطلب در نظر دوستدار تمام و تسویه نشده است و باکمال توفير واحترام رض میکنم که همان مسأله هم باید با حسن توجه آن جناب دوستان استظهاری در ضمن همین این قضیه محاکمه و تسویه شود. موقع را مغتنم شمرده احترامات فایقه را تحدید مینمایم ITTA خدمت آقای رئيس الوزراء دامت شوكته تلگراف حضوری نتیجه تمام مخابرات و مذاکرات این چند روزه و خللی که در اساس انتظام ایالت بطهران این مملکت افتاد افتضاحی که بار آوردند هنك احترام جناب ثقة الاسلام ۱۰ مهر ج ۱۳، که خانه ایشان حکومیت را دارد گرفتن و کشیدن و بردن نظمیم رویای برهنه از میان کوچه و بازار تماما این شد که بنده باید جبران تقصیرات خود را بکنم. معلوم است تلگرافات بنده را با تعهدی که در ثبوت کرده بودم اندا ملاحظه و طرف دقت و توجه نفرمودند. آنچه را سفیر روس گفته است وحی منزل دانسته اند از برای سفیر روس هم اخذ خسر از قنسول اینجا است هیچ از ثقة الملك سؤال نفرمودند فرار چرا کرد هیچ ملاحظه نمیفرمایند مشاور السلطان چرا کناره جوئی میکند؟ فرض بفرمائید فردا كميسيون مشترك شد رسم مجالس رسمی اینجا این است قنول مینشیند تاجر باشی حرف میزند، او تصدیق میکند، منشی قنسونگری مینویسد آنوقت آن مطلب را میگذارند نزد کار گذار میگویند امضاکن اگر امضا کرد. فبها والا مساعدت نکرده است. در کمیسیون مشترک خواهند گفت فلان آدم مقصر است. بنده میبینم بر عکس است. حاکم کیست که بین این دو قول تشخیص بدهد. فرضاً بنده خواستم
اغماض كنم و صلاح وقت را از جزئیات چشم بپوشم آنوقت مورد طعن ولعن اهالی خواهم بود. تايك