پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۲۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

٢٠٣ خاطرات و خطرات مواعیدی .دادم در اول تلگراف نوشتم نصر من الله و فتح قريب حواس بقدری مختل بود که فتح را بر ناصر مقدم نوشته بودم امیدواری منحصر است با قدام حضرت قلی روز دیگر مقارن ظهر حکومت تلگراف کرد که سنگرهای ما را گرفتند یکی باقی است که در دست عباسقلی خان نصر الحكماء يسر محمد تقی خان تجریشی است که باما قرابت حسبی دارند من شهادت را خواندم مغرب میرزا حسین رشته دار تلگراف خانه آمد کاغذی در دستش است گفتم چیست؟ گفت بد نیست تلگراف حکومت اهر بود مخبر باینکه حضرت علی عصر با شنصف سوار رسید پسرهای رحیم خان را تار اندند کدخداها در تلگرافخانه حاضرند تلگراف مشروح و رنگینی بحضرت قلی نوشتم تمجید و ترجیب کردم خلعت و انعام جایش خالی است. دوروز بعد حکومت تلگراف کرد اجازه خواست چهار هزار فشنگ در عوض فشنگهای بصرف رسیده بحضرت قلی داده شود با اجازه خان رخصی دادم پسرهای رحیم خان از در عجز در آمدند اجازه دادم به اهر بیایند و بعضی املاک آنها را بخودشان باز گذاردم قانون اساسی خیلی خوب است ولی مملکت تدارک اساسی میخواهد حفظ قول اللا صدهزار تومان و عده ای نفوس بمملکت خدمت کرد و تا امروز مبالغ گزاف مصرف رسیده و نقوسی تلف شده اند برای خلف قول نظام السلطنه که جعفر آقای شکاک را تأمین داد قرآن مهر کرد برای او فرستاد چون به تبریز آمد او را در منزل حکومتی کشتند. سالها است که اسمعیل آقا پسرش در د احباب دروس است و زحمتها بدولت وارد آورده است. گفتند نظام السلطنه در اطباق میداور داده بود جالی کنده بودند که در موقع حمله به جعفر آقا برای حفظ خود در آن پنهان شود کسان جعفر آقا هفده نفر از اجزای حکومت را میکشند و قرار میکنند. در جمادی الثانی ۱۳۷۷ استیان نامی ارمنی برای تأسیس رسومات به مزاحمت رسومات تبریز آمد مردی بدقیافه بود. تقویت نظمیه میخواست، گفتم ده نفر مخصوص این خدمت کنند و بقیه مداخله در این کار نکنند با ارمنی لی تبعه عثمانی کشمکش پیدا شد و زد و خوردی واقع روسها که بی بهانه میگردند، ارمنی را بساغ شمالی نرده، در مریضخانه خواباندند که تبده روس است و حال اینکه چندان صدمه ای باو وارد نیامده بود ۲۱ نفر نظمیه را هم متفرق، گرفتار کردند در یک هفته شش مكاتبه بين من و قول ژنرال مبادله شد نطق با من بود و زور با او هر روز پیانه میخویند که مداخله بکشانند. یکی از مکاتبات را که میبایست قنسول را مجاب کرده باشد بتهران تلگراف کردم آن مراسله مجلس رفته بود شنیدم تقی زاده گفته بود. این مراسله را قاب کنند در وزارت خارجه نصب که خوانده شود و سرمشق باشد مراسلة فنون و خواب خودم را یاد میکنم جليله مورخه اشتير جمادی الثانی ۱۳۳۸ مراسلة جنرال جناب مستطاب جل کرم عالی دوستان استظهار، متفق مکرم ، محترما قنسولگری به ایالت از مضمون مرقومه مورخه 9 جمادى الأخره تمارة ۲۵۰۱ آنجناب دوستان استفهاری استحضار حاصل و جواباً باكمال توفير و احترام ، زحمت افزا میشوم. خاطر مارك آنجناب بخوبی مستحضر است از اینکه تا حال بر حي ام ایالتی، در موقع اتفاق هر امری از نیمه روس ، نظمیه ما را لازم است که تفصیل امر را بحترال قنسولگری اطلاع بدهند که اقدامات لازمه بعمل آید و از روی قاعده و قانون ، بطور اقتضای هر امری رفتار و تسویه شود و نظمه ها خودشان مستقیماً نمیتوانند تبعه روی را محکوم

یا دستگیر نمایند . بناء عليهذا ، نهایت افسوس میخورم که این اتفاق غم انگیز خارج از وظیفه