٢٠٢ خاطرات و خطرات خاطر محترم مسبوق است که حکومت آقای محتشم السلطنه طور غریبی تلگراف وزارت داخله شده است دول روس و انگلیس و عثمانی هر سه شکایات عمده دارند و ۳۳۹، ۱۶ شعبان ۱۳۳۸ تقریبا خلع ایشانرا خواستارند. با این حال واضح است که باید فکری برای ارومی.کرد حضرت عالی چه صلاح ،میدانید بنظر بنده بصیر السلطنه بد نیست. اگر چه ایشان را برای ساوجبلاغ معین فرموده اند. از ساوجبلاغ هم رابرت رسیده که مأمورين عثماني ضعف حکومت را استنباط کرد برای محافظت جان و مال اتباع خود امنیت میخواهند. توجه فوری در این مسائل لازم است . ۱۵۹۷ وزیر داخله از طرز رفتار محتشم السلطنه در تبریز خوب نشنیدم بعضی معاشرتها مناسب مقام او نبوده است لیکن از حکومت او در ارومی بدی نشنیدم شجاع الدوله باعتبار مشی در حاشیه اردو، خودش را از گناهان گذشته تطهیر کرده میداند و به تبریز آمده است و منهم بمدلول ولا تقولو المن الفيى اليكم السلم است و مؤمن، او را پذیرفتم. در شهر منزلی گرفت، نمیدانستم بين او وثقة الاسلام شکرابی است که نزدیک بود آتشی بیفروزد گفتند. ثقه الاسلام قصد کرده است در مقابل خانه ای که منزل او است. مجلس روضه ای دایر کنند. مردم بریزند و آسیبی باو برسانند. چند روزی که در تبریز بود نظمیه میبایست بمحافظت شجاع الدوله مراقب باشد. بحمد الله سانحه رخ نداد آن نسبت هم به ثقة الاسلام مستبعد ،مینمود، لیکن احتیاط شرط بود. اگر میدانستم که چه خبیثی است هرگز از او محافظت نمی کردم. از اردوی ،روس سربازی گم شد بمنزل ثقه الاسلام میرود مسلمان می تفتيش قنسولگری روس شود ختنه ات میکنند و در منزل ثقة الاسلام پنهان میشود لیکن شبها در منزل لفة الإسلام بالای بام آواز میخواند در عبور و مرور شنیده میشود بلایف، عضو غرة جمادی الاولی ۲۸ نظامی قنسولگری با عده ای سالدات سیزده وارد منزل آقا میشوند. صاحبخانه غایب است میخواهند برای تجسی به اندرون بروند، داد و فریاد از زنها بلند میشود بلایف بر میگردد. روسها جداً سرباز را میخواهند که از در دیگر فرار کرده است. کار بشهران و بطرز بورغ میکنند ثقة الاسلام تلگرافشکایت به امپراتور کرد، در نتیجه بلایف از ثقه الاسلام عذر خواست مطالبه سرباز بجای خود، چند روز گرفتار این سانحه بودیم تا سرباز پیدا و تسلیم شد و من این قضیه را دسیسه میدانم همين ثقة الاسلام را در دهم محرم ۱۳۳۰ بدار آویختند و جای بسی افسوس است. رحمة الله عليه در تبریز فقرا را از سر راهها جمع کرده بودند و در محلی مشغول مؤسسه خیریه دار التربیه کارهای مختلف میداشتند در شهر کمتر اهل سؤال دیده میشد. دسترنج آنها را میفروختند، مصارف میکردند، مژه مقروض شده بود متقاضای تجار قرار شد از مال فتوره و فرش که از شهر خارج میکنند عدلی دو قرآن در گمرك گرفته شود و عاید مؤسسه .گردد. از سایر امتعه عدلی پاک قرآن مأخوذ گردید. بر طبق این قرارداد شد. اعلامی اید باید انصاف داد که مردم تبریز برای اقدامات مدنی حاضر ترند. این هم را پرتی است سر نظمیه باغمیشه را پرت میدهد، دیروز دو نفر سوار حاجی خواجه لو در محله ششگلان شب در باغی دو نفر مرد را چادر شب بس کرده عوضزن از یکی زن خواسته اند وعده فيلم میبرند رابرت بهمین جا ختم میشود. میگویند اسکندر دوم مقدونی با سفرای ایران همین معامله را کرده است. تاریخ تجدید میشود مگر آنکه آن زنان یونانی اسلحه پتهان داشته اند و مهمان را کشته اند. هم از وقایع نادره
است عمل پرهای ساعد الملک که زنهای خودشانرا طلاق دادند و بمبادله گرفتند و در نظرشان