۱۸۶ مامورین خائن بدبخت را فصل به فصل عرض کنیم. کتابی مبسوط خواهد شد. آن به که نیرسی تو و ما نیز نگوئیم خاطرات و خطرات کافانه این قصه بجز غصه تزايد بعد از دو ماه تاخت و تاز ، رحیم خان و شجاع نظام که از هیچگونه بی ناموسی ابقا نکردند در اواخر ماه رجب، شاهزاده سالخورده، عین الدوله و سپهدار تنکاتبی با جمعی از کدخدایان طوایف هادسون، واردباغ صاحب دیوان شدند سیم شتربان را (محله) وصل کرده، بنای چاپلوسی را با اهالی محلات متحده و جماعت احرار گذاشتند که مقصود ما از این مأموریت ، فقط نشر رأفت ملوکانه است و آسایش ملت، دوسه مجلس هیئت مخصوص خدمتشان رفته، طلبات ملت را مطابق قانون اساسی بعرض رسانیدند و هیچ از صدمات و خسارات وارده خود دم نزدند ، همه را بگونه و ریشخند گذرانیدند. انسانیتی نکردند، سهل است ، آذوقه را بروی شهر بستند، روز بروز بر عده فتون افزودند، سواران گرسنه را به تاراج بازار و غارت فرستادند که شاید جماعت تجار را بنوه آورده وسیله پلیتیکی بدست بیاورند، نتوانند متجاوز از بیست مرتبه سوارو سرباز را محکوم به تیراندازی ورد و خورد نمودند. در تمامی حملات مغلوب گشتند ، بالاخره پرده از روی افکارشان برداشته شد. در ۲۶ شعبان با نهایت بی حجبی اولتیماتوم دادند و ۲۸ همان ما ارتش طرف شهر را بكلولة توپ، گلوله ریز کرد. آخر پورش آورده دوازده ساعت تمام سخت جنگ گردند. پس از اتلاف زیاد عقب نشستند. الحق خوب خدمتی بسلسله قاجاريه کردند. اعتبار دولت شش هزار ساله را بیاد دادند يك مملكت معظم مثل آذربایجان را بروز فلاکت انداختند مگر دست حکیمانه امثال حضرت عالی بر سر کار آمده با آن عقل سلیم و علم مملکت داری، تعمیر این خرابیها بشود. اکنون بعد از این سرگذشتهای مهیب دولت اندکی براه آمده، نظر همسایه شمالی خیره و سیاست مملکت بعدی باريك کنید، همینکه اختیاری بدست آمد استدعای تشریف فرمایی آن وجود مبارك را خواهیم نمود ، عجالتا استدعانی که داریم این است که این خادمان ملت را از زیارت راه جان مطاعه محروم نگذارند. انجمن ایالتی خدمت امنای محترم انجمن ایالتی دامت تأییدا نهم مرقومه محترم انجمن مقدس مكتوب من شرف وصول بخشید بحمد الله نور بر ظلمت و حق بر باطل غالب است عالم مدنیت با نجمن ایالتی چشم توجه طرف تبریز دوخته اند بر اعصب و غیرت اهالی تبریز آفرین میگویند. دست خدا با شما است بدالله فوق ایدیهم همت پایداری میخواهد آنراهم به نیکوتر و جهی فرمودند این بنده را بآذربایجان دعوت فرموده اند میترسم در خدمت در بمانم. آند فرد می اگر تهوری شد به پشت گرمی مجلس بود و اعتمادی به کارها حاصل هذا در هر وقع بر عجز خود واقف بود جوگان این بنده استطاعت آن گوی و میدان را ندارد حسن ان آقایان نباید سبب غرور بنده بشود از برای خدمات کوچکتر حاضرم و هرگز روگردان نیستم سروجان را نتوان گفت که مقداری هست در این ولایت هم بیکار نموده و نیستم در موقعی که عزیمت با ذره ایحان را با آن سمت صلاح دانستم بدون مضایقه داوطلب شدم و آمدم امروز عزیمت خود را در صورت موجوده صلاح حال نمیدانم و اگر عرایض صادقانه مرا حمل بر طفره بفرمایند در حق این بنده ظلم کرده اند. در ساعت که دانستم از بنده کاری ساخته است بسر میآیم سعادت و نیکبختی وطن عزیز را از درگاه احدیت مسئلت دارم اقداماتی در پاریس کرده ام خبری با قایان گرام خواهد رسید انشاء الله تسر و ظفر بالطالبان حق است و اقدامات مخالفين لغ ۱۳ ذیقعده ۱۳۲۶ مهدی قلی ذکر مکاتبات دیگر تطويل بلاطايل است . علاء الدوله چند روز است به بر آن آمده است و نامزد حکومت آذربایجان است و تصور میکند من مدعی هستم. گفتم ابداً من در این خیال نیستم البته بروید که آذربایجانی حکومت ایرانی نماند باقتضای امروز بهتر از شمانیست با من مرکز آن موافقت را نخواهد کرد و میدانید کسن بطرف تنفر باور نمیکرد. روزی احتشام المسلمانه برادرش قرآن از بازویش در آورد وکند- یاد کرد که من
کمال موافقت را دارم از انجمن سعادت اسلامبول انديشناک بود، تلگراف کردم، آقای تربیت به بر این آمد.