پرش به محتوا

برگه:خاطرات و خطرات.pdf/۱۶۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
 

خاطرات و خطرات 101 شاگرد مدرسه چه بگویم که دو کلمه خوانده است و از هیچ جا خبر ندارد. آنچه کردیم اعتماد بین دولت و ملت حاصل نشده طرف مجلس را آرام میکنم از در باردم خروس پیدا میشود، شاه را را بر سر موافقت میآوریم جلو انجمن آذربایجان و درب منزل ظل السلطان بمب بطرف شاه می اندازند شاه نسبت را به تند روان مجلس و ملت میدهد، از اینطرف گفته میشود که تحريك دربار است چه جهت داشته است که کالسکه خالی جلو برود و شاه در اتومبیل از عقب، پس توطئه خودشان بوده است ، هفته ای به استنطاق حیدر عمواعلی میگذرد ظل السلطان محل سوء ظن ،بود انجمن آذربایجان هم شريك شدا پس از آنکه شاه بمجلی تشریف بردند و قسم خوردند و تصور میرفت فی الجمله اعتمادی در بین آمده است بعب روز جمعه ۲۵ صفر ۱۳۲۶ در خیابان ماشین که بسمت کالسکه شاه انداختند و جمعی را تلف کردند هرچه رشته شده بود چله کرد. ملك المتكلمين، متهم بارتباط با ظل السلطان است . سید جمال با دربار بقول صاحب اختيار العهدة على الراوي، و هر دو علمدار مترو میشند. حاجی محمد اسمعیل مغازه معلوم نیست چه کاره است . یکصد و سی انجمن در شهر دایر است غالب مخرب مجلس و وابسته بمراكز مختلف ، مشمم قانون اساسی شش ماه وقت مجلس را گرفت و لقمه از حوصله پیش بود بر سر ماده هشتم متمم قانون اساسی در تساوی طرح ماده ای ریختند (قصاص مسلمان بعوض غیر مسلمان ) قانون احا در ملل ممنوعه کشمکش ها شد و جماعتی معتکف مجلس تا علما بلباس اغماض روز نامجات باغراض گوناگون آبرو برای کسی باقی نگذاردند. اگر احیاناً حقیقتی یا دردی را موضوع مقاله قرار میدادند لهجه زشت و ظهوردمهای خروس اصل منظور را از بین میبرد ، معلوم نبود از زبان کی سخن میگویند زني بمردش از دشواری بچه داری سخن می گفت: مرد را عقیده آن بود که چندان دشوار نیست، گفت من بچه میشوم نگاه کن مرد قبول کرد که زل زن بازی کند بچه گفت نه من ماست میخواهم، ماستی فراهم کرد، گفت حالا شیر میخواهم. شیره را هم حاضر کرد، گفت بریز نوی ساست ریخت، گفت نمیخواهم شیر را در بیاور ماند معطل بچه دست گذارد بگریه وزاری و فریاد حال مجلس ما تازه چرخ بی آرزوو بی حوصله است . دولت ما بچهتی ، دایکی بعهده من افتاده است، انواع تحريك از طرف مخالف و موافق در کارست، دوست از دشمن شناخته نشود پسرهای رحیم خان چلبیانلو در قراجه داغ بتحريك مركز آشوب راه انداختند جمعی در حضرت عبد العظيم. البته به تحريك نشسته اند که مجلس خلاف شرع است، در ولایات غوغای متمم قانون اساسی، همه مایع اقدامات در اصل مقصد علماء بر سر طراز اول در جدل اسیاب کار مفقود . بر جبرئیل در آسمان هفتم اصحاب حل و عقد مانع پیشرفت دولتی بدخواه مجلس بدبین ، سورظن از دو طرف توقع از مجلس بیشتر چه دبه با عاقله است . انواع تحریکات در کار است جماعتی وزراء را محرک مجلس میدانند و صحبت من در مجلس جماعتی مجلس را محرك وزراء فارسی بگوئیم بعضی تغییرات را که مجلس خواسته است تحريك وزراء میدانند، نه از سوء رفتار خودشان ، بعضی امور هم علت وقوع در خودش است، مثل کشمکشی که بر سر انتخاب انجمن ولایتی رشت اتفاق 1 - جماعات اشخاص مخصوص برای ساختن دروغ دارند. رطب و یابس حق و باطل بهم آمیخته است. ۲ - منجمله انجمن اشراف در تحت ریاست امیرخان پسر سپهسالار آقا وجیه مخلص هم دار آن انجمن وارد بودم یعنی دعوت شدم و ده تومان هم ورودیه از من گرفتند و از من احتراز میکردند. صورت تقویت مجلس بود و در عمل تخریب. روزنامه ها جز تجزیه کردن رشت گفتن تهمت زدن ، حرفی نداشتند ، گاهی تذکر بانقلاب فرانه که هیچ تناسب با وضعیت واحوال ما نداشت . .

H