ITA خاطرات و خطرات نوبتی در فرح آباد مشرف شدم جركة معتاد دور شاه را گرفته بودند و همه روی زمین نشسته مجلس بمراح ،میگذرد از من پرسیدند پسر بحرینی بد گل تر است یا ژاپنیها میبایست عرض کرد که به بدترکیبی او در ژاپن ندیدم که تفریحی بشود. یادم از آرزوهای خودم آمد، ببین تفاوت راه از کجا است تا به کجا ، امان از همسایه به که سبب پاس شده اند چرا دست بازم چرا پای کوبی مرا جار بی دست و پا می پسندد سيه الارآنا وجيه برادر عين الدوله میخواست مریضخانه بارد . روزی ناهار مدرسة نظام تجم الدوله اديب الدوله من و یکدونفر دیگر را دعوت کرده بود. خوبی داد، پس از ناهار عنوان کرد که خیال دارم مریضخانه، رخت I شویخانه و مدرسه ای بسازم بیست هزار تومان برای اینکار گذارده ام بیست هزار درع زمین هم در همسایگی ما داشت این مبلغ برای این سه اقدام کافی نیست عجالتاً مدرسه هایی داریم و در ایجاد مدارس جدید شوری در سر مردم هست رختشویخانه آب میخواهد و دایر نخواهد شد. عقیده من این است زمین را بفروشند و قیمت آنرا ضمیمه بیست هزار تومان بفرمایند يك مریضخانه در اراضی بهجت آباد که قیمتی ندارد بتا شود که از شهر قدری دور باشد مریضخانه امروز بیشتر طرف حاجت است، پسندید بعد معاوم شد. زیر عبا استخاره میکند، برای من استخاره راه داده بود .. شویخانه و مدرسه ای محل ساختمان قرار داده بود هرکی رأیی داد و با خیال او موافقت کرد من مریضخانه زیر یوسف آباد بنقشه و نظارت من ساخته شد و سه دانگ از یوسف آباد را كه ملك او شده بود وقف مصارف مریضخانه کرد و امروز در تصرف نظام است. در اثر این استخاره سپهسالار نظر توجهی یمن حاصل کرده بود، پس از ورود من مرا خواست که مدرسه نظام را اداره کنم در این اتنا مرحوم شد ، عین الدوله خيال او را تعقیب کرد بیشتر برای جلب من وسابقه که در مداری داشتم و دوستی با امین السلطان کتابچه ای در تخمین مخارج مدرسه برای یکصد نفر شاگرد با لباس و ناهار تنظیم کردم، سالیانه ده هزار و سیصد و شصت و يك تومان بدون آنکه برای خودم حتی منظور کرده باشم کارهای دولت در حقیقت نان خانه است. من در این عوالم نبودم على الرسم مواجبی داشتم خواستم مباح باشد . شاهزاده قلب را برداشت دستی هم بسیل خود کشید، خواست در کتابچه اصلاحاتی بکند گفتم آنچه تخمین شده است در حداقل است و من برای خدمت قبول این زحمت را میکنم منظوری ندارم اگر مدرسه میخواهید تخمین این است و اگر غیر از این باشد بدیگری رجوع فرمائید ، قلم را زمین گذارد، قدری فکر کرد باز دستی به سبیل کشید کتابچه را امضا کردند و احکام لازم در حاشیه صادر فرمودند، مدرسه را دایر کردم، مقارن این حال شاه تشریف بردند بفرنگ صورت برآورد مدرسه نظام برای یکصد نفر شاگرد مواجب يكماهه مصارف یکساله معلم ۱۰ نفر ۳۰۰۰ ریال ناظم آجودان لباس تابستانی و زمستانی ناهار ۱۱۴۱۰ ریال قهوه خانه کتابدار متفرقه سریدار اسلحه دار ۳۹۴۱۰ فراش ده نفر ناظم و آجودان سابق
۵۳۵۰