این برگ همسنجی شدهاست.
۳۵۹
باقبال دارای دیهیم و تخت | بهین میوهٔ خسروانی درخت | |||||
خدیو زمین پادشاه زمان | مه برج دولت شه کامران[۱] | |||||
که تمکین اورنگ شاهی ازوست | تن آسایش مرغ و ماهی ازوست | |||||
فروغ دل و دیده مقبلان | ولی نعمت جان صاحبدلان | |||||
الا ای همای همایون نظر | خجسته سروش مبارک خبر | |||||
فلک را گهر در صدف چون تو نیست | فریدون و جم را خلف چون تو نیست | |||||
بجای سکندر بمان سالها | بدانا دلی کشف کن حالها | |||||
سر فتنه دارد دگر روزگار | من و مستی و فتنهٔ چشم یار | |||||
یکی تیغ داند زدن روزِ کار | یکی را قلمزن کند روزگار | |||||
مغنّی بزن آن نوآیین سرود | بگو با حریفان بآواز رود | |||||
مرا با عدو عاقبت فرصتست | که از آسمان مژدهٔ نصرتست | |||||
مغنّی نوای طرب ساز کن | بقول و غزل قصّه آغاز کن |
- ↑ در نسخ قدیمه نام ممدوح درین اشعار مذکور نیست ولی در نسخ متأخّره تخلّص این ابیات بمدح شاه منصور است اینچنین: خدیو جهان شاه منصور باد غبار غم از خاطرش دور باد بحمدالله ای خسرو جم نگین شجاعی بمیدان دنیا و دین بمنصوریت شد در آفاق نام که منصور بودی بر اعدا مدام،