برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۴۶۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۳۳۳
  دوام عیش و تنعّم نه شیوهٔ عشقست اگر معاشر مائی بنوش نیش غمی  
  نمیکنم گلهٔ لیک ابر رحمت دوست بکشته زار[۱] جگرتشنگان نداد نمی  
  چرا بیک نی قندش نمی‌خرند آنکس که کرد صد شکرافشانی از نی قلمی  
  سزای قدر تو شاها بدست حافظ نیست  
  جز از دعای شبیّ و نیاز صبحدمی  
۴۷۲  احَمد الله علی معدلة السّلطان احمد شیخ اویس حسن ایلخانی[۲]  ۴۳۰
  خان بن خان و شهنشاه شهنشاه نژاد آن که می‌زیبد اگر جان جهانش خوانی  
  دیده نادیده باقبال تو ایمان آورد مرحبا ای بچنین لطف خدا ارزانی  
  ماه اگر بی تو برآید بدو نیمش بزنند دولت احمدی و معجزهٔ سبحانی[۳]  
  جلوهٔ بخت تو دل میبرد از شاه و گدا چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی  
  برشکن کاکل ترکانه که در طالع تست بخشش و کوشش خاقانی[۴] و چنگزخانی  
  1. چنین است در عموم نسخ قدیمه، نسخ جدیده و چاپی: بکشت زار،
  2. چنین است در جمیع نسخ دیوان حافظ از خطّی و چاپی که تاکنون بنظر اینجانب رسیده است باستثنای دیوان چاپ آقای پژمان که در آنجا «ایلکانی» دارد بجای «ایلخانی» رجوع شود برای تفصیل این مسئله بحواشی آخر کتاب،
  3. بعضی نسخ: سلطانی،
  4. چنین است در جمیع نسخ خطّی موجود نزد من. بعضی نسخ چاپی: قاآنی، و این بنظر قریب بصواب میآید ولی مخالف با اکثریت نسخ است،