برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۴۵۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۳۲۵
  مسندفروز دولت کان شکوه و شوکت  
  برهان ملک و ملّت بونصرِ بوالمعالی[۱]  
۴۶۳  سلام اللّه ما کرّ اللیالی وَ جاوَبتِ المثانی و اَلمثالی[۲]  ۴۵۸
  علی وادی الاَراک و مَن علیها[۳] و دارٍ بِاللّویٰ فوق الرِّمال  
  دعاگوی غریبان جهانم و ادعو بالتّواتر و التّوالی  
  بهر منزل که رو آرد خدا را نگه دارش بلطف لایزالی  
  منال ایدل که در زنجیر زلفش همه جمعیّتست آشفته حالی  
  ز خطّت صد جمال دیگر افزود که عمرت باد صد سال جلالی  
  1. این غزل را در اغلب نسخ خطّی و چاپی ندارد و در نسخی نیز که دارد عدّهٔ ابیات آن از ۹ الی ۱۶ بیت دیده شده است و متن حاضر در عدد ابیات مطابق نسخهٔ خ است که اقدم نسخ موجوده است، و سایر ابیات اغلب بنظر الحاقی میآید و بعضی از آنها که در نسخ نسبةً قدیمی مانند نخ ر موجود است از قرار ذیل است: دل رفت و دیده خون شد تن خست و جان برون شد فی العشق موبقات یأتین بالتّوالی یا راکباً تبرّی مِنْ مُوثَقی و هادٍ اِن تلق احل نجد کلّم بحسب حالی للّه ذات رمل کان الحبیب فیها طار العقول طیراً (طرّاً) من نظرة الغزال (برای بقیّهٔ ابیات رجوع شود بملحقات چاپ خلخالی و بچاپ قدسی)،
  2. المثالی بفتح میم اصل آن المثالث است مانند الثّالی در الثّالث در قول شاعر: قد مرّ یومان و هذا الثّالی و انت بالهجران لا تبالی، و مثانی و مثالث تارهای دوّم و سوّم عود است از آلات معروف موسیقی،
  3. وادی الاَراک بفتح الف موضعی است نزدیک مکّه (مراصد الاطّلاع در «اراک») و در اسامی امکنه تذکیر و تأنیث هر دو جائز است باعتبار موضع و باعتبار بقعه یا بلده (شرع رضی بر کافیه در باب ما لاینصرف)، و همین است علّت تأنیث ضمیر «علیها» با آنکه وادی خود مذکّر است،