برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۴۴۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۳۱۸
  بعُجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم بیا ساقی[۱] که جاهل را هنی‌تر[۲] میرسد روزی  
  می اندر مجلس آصف بنوروز جلالی[۳] نوش که بخشد جرعهٔ جامت جهان را ساز نوروزی  
  نه حافظ میکند تنها دعای خواجه تورانشاه ز مدح آصفی خواهد جهان عیدیّ و نوروزی  
  جنابش پارسایانراست محراب دل و دیده  
  جبینش صبح خیزانراست روز فتح و فیروزی  
۴۵۵  عمر بگذشت به بیحاصلی و بوالهوسی ای پسر جام میم ده که به پیری برسی  ۴۵۲
  چه شکرهاست درین شهر که قانع شده‌اند شاهبازان طریقت بمقام مگسی  
  دوش در خیل غلامان درش میرفتم گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی  
  با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود هر که مشهور جهان گشت بمشکین نفسی  
  لمع البرق من الطّور و آنست به فلعلّی لک آت بشهاب قبس[۴]  
  1. چنین است در ر ی ط و سودی، خ: حافظ،
  2. هنی‌تر یعنی بی‌رنج‌تر و بی‌مشقّت‌تر و گواراتر، هنئ کامیر آنچه بی دست رنج رسد کسی را و گوارنده از طعام و شراب و منه قوله تعالی فکلوه هنیئا مریئا (منتهی الارب)
  3. ایهام است بین تاریخ جلالی معروف و لقب ممدوح خواجه درین غزل جلال الدّین تورانشاه وزیر شاه شجاع،
  4. اشاره است بآیهٔ شریفه فلمّا قضی موسی الأجل و سار باهله آنس من جانب الطّور ناراً الخ و نیز این آیه: اذ قال موسی لاهله انّی آنست ناراً سآتیکم منها بخبرا و آتیکم بشهاب قبس لعلّکم تصطلون،– و آنس از باب افعال چنانکه در دو آیهٔ شریفه ملاحظه شد همیشه متعدّی بنفس است و متعدّی بباء استعمال نشده بنابرین «آنست به» در بیت خواجه از بابا ضرورت شعر و باء زائده خواهد بود،