برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۴۰۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۲۷۹
  بهای نیم کرشمه هزار جان طلبند نیاز اهل دل و ناز نازنینان بین  
  حقوق صحبت ما را بباد داد و برفت وفای صحبت یاران و همنشینان بین  
  اسیر عشق شدن چارهٔ خلاص منست ضمیر عاقبت‌اندیش[۱] پیش‌بینان بین  
  کدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست  
  صفای همّت پاکان و پاک‌دینان[۲] بین  
۴۰۴  می فکن بر صف رندان نظری بهتر ازین بر در میکده میکن گذری بهتر ازین  ۳۹۲
  در حق من لبت این لطف که می‌فرماید سخت خوبست ولیکن قدری بهتر ازین  
  آنکه فکرش گره از کار جهان بگشاید گو درین کار بفرما نظری بهتر ازین  
  ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق برو ای خواجهٔ عاقل هنری بهتر ازین  
  دل بدان رود گرامی چکنم گر ندهم مادر دهر ندارد پسری بهتر ازین  
  من چو گویم که قدح نوش و لب ساقی بوس بشنو از من که نگوید دگری بهتر ازین  
  کلک حافظ شکرین میوه نباتیست بچین  
  که درین باغ نبینی ثمری بهتر ازین  
  1. چنین است در اکثر نسخ، خ س: عافیت اندیش، و بقرینه «پیش‌بینان» بدون شبهه عاقبت‌اندیش مناسب‌تر است.
  2. چنین است در اغلب نسخ خطّی و چاپی، س: پاک‌بینان.