این برگ همسنجی شدهاست.
۲۲۶
بوی تو میشنیدم و بر یاد روی تو | دادند ساقیان طرب یکدو ساغرم | |||||
مستی بآب یکدو عنب وضع بنده نیست | من سالخورده پیر خرابات پرورم | |||||
با سیر اختر فلکم داوری بسیست | انصاف شاه باد درین قصّه یاورم[۱] | |||||
شکر خدا که باز درین اوج بارگاه | طاووس عرش میشنود صیت شهپرم | |||||
نامم ز کارخانهٔ عشّاق محو باد | گر جز محبّت تو بود شغل دیگرم | |||||
شبل الأسد بصید دلم حمله کرد و من | گر لاغرم وگرنه شکار غضنفرم [۲] | |||||
ای عاشقان روی تو از ذرّه بیشتر | من کی رسم بوصل تو کز ذرّه کمترم | |||||
بنما بمن که منکر حُسن رُخ تو کیست | تا دیدهاش بگزلک غیرت برآورم | |||||
بر من فتاد سایهٔ خورشید سلطنت | و اکنون فراغتست ز خورشید خاورم | |||||
مقصود ازین معامله بازار تیزیست | ||||||
نی جلوه میفروشم و نی عشوه میخرم |
۳۳۰ | تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم | تبسّمی کن و جان بین که چون همیسپرم | ۳۷۵ |