برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۲۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
ک
  • بلبل ز شاخ سرو بگلبانگ پهلوی۳۴۵
  • بیا با ما مورز این کینه داری۳۱۲
  • ترا که هر چه مرادست در جهان داری۳۱۰
  • تو مگر بر لب آبی بهوس بنشینی۳۴۳
  • چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی۳۰۷
  • چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری۳۰۹
  • خوش کرد یاوری فلکت روز داوری۳۱۴
  • در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی۳۴۹
  • دو یار زیرک و از بادهٔ کهن دو منی۳۳۸
  • دیدم بخواب دوش که ماهی بر آمدی۳۰۶
  • رفتم بباغ صبحدمی تا چنم گلی۳۲۷
  • روزگاریست که ما را نگران میداری۳۱۳
  • زان می عشق کزو پخته شود هر خامی۳۲۸
  • ز دلبرم که رساند نوازش قلمی۳۳۲
  • ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی۳۱۷
  • زین خوش رقم که بر گل رخسار میکشی۳۲۱
  • ساقیا سایهٔ ابرست و بهار و لب جوی۳۴۴
  • ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می۲۹۷
  • سبت سلمی بصد غیها فؤادی۳۰۴
  • سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی۳۰۶
  • سحرگه رهروی در سرزمینی۳۴۲
  • سحرم هاتف میخانه بدولتخواهی۳۴۶
  • سلام الله ما کرّ اللّیالی۳۲۵
  • سلامی چو بوی خوش آشنائی۳۵۱
  • سلیمی منذ حلّت بالعراق۳۲۲
  • سینه مالامال دردست ای دریغا مرهمی۳۳۱
  • شهریست پرظریفان و ز هر طرف نگاری۳۰۹
  • صبا تو نکهت آن زلف مشکبو داری۳۱۱