این برگ همسنجی شدهاست.
۹
| عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوشست | عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما | |||||
| روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد | زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما | |||||
| با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی | آه آتش ناک و سوز سینهٔ شبگیر ما | |||||
| تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش | ||||||
| رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما | ||||||
| ۱۱ | ساقی بنور باده برافروز جام ما | مطرب بگو که کار جهان شد بکام ما | ۵ | |||
| ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم | ای بیخبر ز لذّت شرب مدام ما | |||||
| هرگز نمیرد آنکه دلش زندهشد بعشق | ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما | |||||
| چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان | کاید بجلوه سرو صنوبرخرام ما | |||||
| ای باد اگر بگلشن احباب بگذری | زنهار عرضهده برِ جانان پیام ما | |||||
| گو نام ما ز یاد بعمدا چه میبری | خود آید آنکه یاد نیاری ز نام ما | |||||
| مستی بچشم شاهد دلبند ما خوشست | زانرو سپردهاند بمستی زمام ما | |||||
| ترسم که صرفهٔ نبرد روز بازخواست | نان حلال شیخ ز آب حرام ما | |||||
| حافظ ز دیده دانهٔ اشکی همیفشان | باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما | |||||