این برگ همسنجی شدهاست.
۳
| ۲ | صلاح کار کجا و من خراب کجا | ببین تفاوت ره کز کجاست تا بکجا | ۱۱ | |||
| دلم ز صومعه بگرفت و خرقهٔ سالوس | کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا | |||||
| چه نسبتست برندی صلاح و تقوی را | سماع و وعظ کجا نغمهٔ رباب کجا | |||||
| ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد | چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا | |||||
| چو کحل بینش ما خاک آستان شماست | کجا رویم بفرما از این جناب کجا | |||||
| مبین بسیب زنخدان که چاه در راه است | کجا همی روی ایدل بدین شتاب کجا | |||||
| بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال | خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا | |||||
| قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ایدوست | ||||||
| قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا | ||||||
| ۳ | اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را | بخال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را | ۳ | |||
| بده ساقی می باقی که در جنّت نخواهی یافت | کنار آب رکناباد و گلگشت مصلّا را | |||||
| فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب | چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را | |||||
| ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است | بآب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را | |||||
| من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم | که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را | |||||