این برگ همسنجی شدهاست.
قکب
قصیده در مدح قوام الدّین محمّد صاحب عیار[۱]
وزیر شاه شجاع
ز دلبری نتوان لاف زد بآسانی | هزار نکته درین کار هست تا دانی | |||||
بجز شکردهنی مایهاست خوبی را | بخاتمی نتوان زد دم سلیمانی | |||||
هزار سلطنت دلبری بدان نرسد | که در دلی بهنر خویش را بگنجانی | |||||
چه گردها که برانگیختی ز هستی من | مباد خسته سمندت که تیز میرانی | |||||
بهمنشینی رندان سری فرود آور | که گنجهاست درین بیسریّ و سامانی | |||||
بیار بادهٔ رنگین که یک حکایتِ راست | بگویم و نکنم رخنه در مسلمانی | |||||
بخاک پای صبوحیکنان که تا من مست | ستاده بر در میخانهام بدربانی | |||||
بهیچ زاهد ظاهرپرست نگذشتم | که زیر خرقه نه زنّار داشت پنهانی |
- ↑ قوام الدّین محمّد بن علی معروف بصاحب عیار از مشاهیر رجال دولت آل مظفّر بود، در سنهٔ ۷۵۰ امیر مبارز الدّین محمّد مؤسّس آل مظفّر و پدر شاه شجاع او را بملازمت و وزارت شاه شجاع منصوب گردانید، و پس از جلوس شاه شجاع بسلطنت او نیز اوّلین وزیری که برای خود برگزید همین قوام الدّین محمد صاحب عیار بود در سنهٔ هفتصد و پنجاه و نه یا هفتصد و شصت، ولی پس از چند سال دیگر در نیمهٔ ذیالقعده سنهٔ هفتصد و شصت و چهار بعد از تعذیب تمام او را بقتل رسانید (تاریخ آل مظفّر از محمود گیتی ص ۶۵۰)،