برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۱۰۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
قح

غرر درر را در یک سلک می‌باید پیوست تا قلادهٔ جید وجود اهل زمان و تمیمهٔ وِشاح عروسان دوران گردد، و آن جناب[۱] حوالت رفع ترفیع این بنا بر ناراستی روزگار کردی و بغَدْر اهل عصر عُذْر آوردی تا در تاریخ سنهٔ اثنی[۲] و تسعین و سبعمائة ودیعت حیات بموکّلان قضا و قدر

    «و بعد الوفات بعض احباب سوابق حقوق صحبت و لوازم عهد مودّت و محبّت سبیله متفرّق غزلیّاتی ترتیب و تبویب ایلمش»، و عبارت فوق یعنی سوابق حقوق صحبت الخ چنانکه بعدها ملاحظه خواهد شد تقریباً عین عبارت اواخر همین مقدّمهٔ حاضره است پس واضح است که سودی در حدود سنهٔ هزار و سه ۱۰۰۳ عین همین مقدّمه را در دست داشته و معذلک می‌بینیم نام جامع دیوان دیوان را که مؤلّف مقدّمه نیز هموست نبرده و فقط بتعبیر «بعض احباب» اکتفا کرده است پس معلوم میشود که در نسخهٔ او نیز ظاهراً نام محمّد گلندام وجود نداشته است،–

    چنین است در اغلب نسخ قدیم و جدید، در حن و هندی و نسخهٔ آقای دبیرخاقان: قوام الملّة و الدّین محمّد، در نسخهٔ ملک و تقوی ۲ و باء: قوام الملّة و الدّین علی،

    چنین است در اغلب نسخ، حن و هندی و نسخهٔ آقای دبیرخاقان بجای این جمله دعائیهٔ دارند اعلی اللّه تعالی شانه،

    یعنی ظاهراً بلکه قطعاً قوام الدّین عبداللّه مذکور،

  1. یعنی خواجه حافظ،
  2. چنین است صریحاً واضحاً و بهمان خطّ کاتب اصلی در نسخهٔ آقای رشید یاسمی، در نسخهٔ آقای ملک با اصلاح جدید: اثنین، سایر نسخ: احدی،– بدون شبهه صواب همان دو نسخهٔ آقای یاسمی و آقای ملک است، و سایر نسخ که احدی و تسعین و سبعمائه دارند بظن غالب بلکه بنحو قطع و یقین غلط فاحش باید باشند، و منشأ این غلط نیز باحتمال بسیار قوی همان قطعهٔ مشهور ولی بی‌اساسی است که نه قائلش معلوم است و نه اینکه در چه عصری گفته شده و در آخر غالب نسخ چاپی دیوان حافظ چاپ شده یعنی: چراغ اهل معنی خواجه حافظ که شمعی بود از نور تجلّی چو در خاک مصلّی یافت منزل بجو تاریخش از خاک مصلّی، و الّا