برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۱۰۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
قه

سماع صوفیان بی غزل شور انگیز او گرم نشدی و مجلس می پرستان بی نُقْل سخن ذوق‌آمیز او رونق نیافتی[۱]،

  غزل سرائی حافظ بدان رسید که چرخ نوای زهره برامشگری[۲] بهشت از یاد  
  بداد داد سخن در غزل بدان وجهی که هیچ شاعر از آنگونه داد نظم نداد  
  چو شعر عذب روانش ز بر کنی گوئی هزار رحمت حق بر روان حافظ باد  

    در باء و ملک، تقوی ۲: قد رب هبوب الریح، هندی: قد هبوب الریح، اغلب نسخ چاپی: قد هبّ الریح،– این عبارت عیناً در زهر الآداب حصری قیروانی (در حاشیهٔ عقد الفرید ج ۱ ص ۱۲۱) مذکور است در وصف سرعت انتشار شعر که گویا مأخوذ از یکی از کتب ثعالبی باشد اینچنین: «اشعاره سارت مسیر الشمس و هبّت هبوب الرّیح و طبّقت تخوم الأرض و انتظمت الشّرق الی الغرب»،

    چنین است صریحاً در نسخهٔ ملک، نسخ دیگر: و دب بیت المسیح، یا: ورب و هبت المسیح، یا: و دب بیت المال (کذا)، نسخ چاپی: و ذهب المسیح، «دبّ دبیب المسیح» یعنی نرم رفت مانند نرم رفتن مسیح، این تعبیر را و بعبارة اخری تشبیه سرعت انتشار امری یا خبری یا شعری را در اقطار عالم بنرم رفتن مسیح در جهان در موردی دیگر از نظم و نثر عربی یا فارسی بخاطر ندارم دیده باشم ولی معذلک وجهی و محملی میتوان برای آن توجیح نمود چه یکی از معانی کلمهٔ «مسیح» بمعنی وصفی در عربی مرد سیّاح و جهان‌پیماست و یکی از وجوه تلقّب حضرت عیسی بمسیح را نیز بعضی از علمای مسلمین همین معنی فرض میکرده‌اند، در تاج العروس گوید: «و من المجاز المسیح و هو الرّجل الکثیر السّیاحة قیل و به سمّی عیسی علیه السّلام لأنّه مسح الأرض بالسّیاحة و قال ابن السّید سمّی بذلک لجولانه فی الأرض و قال ابن سیده لأنّه کان سائحاً فی الارض» و اشتقاق این لفظ را نیز یا از سیاحت میگرفته‌اند بر وزن مفعل یا از مساحت بر وزن فعیل بمعنی فاعل (تاج العروس در م س ح)،–

    مأخوذ است بدون شک ازین تعبیر مذکور در زهر الآداب (حاشیهٔ عقد الفرید ج۱ ص ۱۲۱) که او نیز ظاهراً از یکی از کتب ثعالبی نقل کرده: «شعره اسیر من الأمثال و اسری من الخیال»،

  1. متن مطابق نسخ قدیمه است، نسخ جدیده عبارت ذیل را اینجا علاوه دارند: بلکه