که به منزل اصلی میَت میرود و آن منزل عبارت از غار می باشد که در سنگ تراشیده شده و در وسط آن تابوت بزرگی از سنگ قرمز یا سیاه یا سفید قرار داده و در آنجا مرده در حالت سکوت ابدی خوابیده. عملهجات در چاه رفته و میّت را در آنجا گذاشته و در پهلوی او ظرفهای بزرگ از گل سرخ پر از آب همچنین خرما و گندمو گوش گاو. بعد مدخل سرداب را مسدود کرده و چاه را به تختهسنگهای مخلوط با رمل یا گل انباشته بنابراین هیچکس نمیتواند داخل سرداب شود و دانشمندان این زمان که آن چاهها را خالی و پاک نمودهاند قبرها دیده به همان وضع که چهار یا پنجهزار سال پیش ترتیب یافته و جسدها به درستی محفوظ مانده واژه ناخوانا و ناخنها و دندانها که اصلا عیب نکرده است.
چنانکه گفتیم در وقت دفنکردن اموات به این خیال که مرده محتاج به خوردن و آشامیدن است آذوقه پهلوی او میگذاشتند امّا میبایست آن خوردنیها را تجدید کنند و بنا بر اینکه نمیتوانستند به مقبره روند آن آذوقهٔ جدید در نمازخانه گذاشته میشد. میوه و چربی هم با آن غذاها بود. بهعلاوه بخورها به آن محل آورده میسوزاندند که بوی آن تا پیش مجسّمهها برود یا نفوذ کند. چندی بعد مصریها بر آن شدند که آوردن چیزهای مادّی برای تغذیهٔ اموات مقابر لازم نیست فقط باید از خداوندی نیکوکار درخواست کرد که آنها را بیغذا نگذارد. پس درین باب یا به آبونیس که سر شغال دارد یا به اُزیریس خداوند اموات رجوع میکردند و بر صفحهٔ