برگه:تاریخ ملل قدیمه مشرق - چاپ اول.pdf/۵۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
(۴۶)

به رامسس شخص بااقتدار دیگر در مصر پیدا گشته و آن غیر از فرغون بود. توضیح آنکه محترم‌تر از تمام خداوندان مصر، آمًن را که خداوند تِبِس پایتخت مملکت محسوب می‌شد می‌دانستند. رئیس خدمه و کهنه آمُن رفته‌رفته دارای اقتدار کلی گردید. املاک بی‌حساب و شماری را که وقف این خداوند کرده بودند این رئیس در تحت تصرّف خویش داشت. همچنین ریاست ابنیهٔ متعلقه به خداوند مزبور را.

در عهد سلطنت رامسس دوازدهم، کاهن بزرگ موسوم به هیرهُز خود را اوّل شخص مصر علیا و سفلی و شاهزادهٔ کوش و سردار کلّ عساکر و رئیس هردو مملکت خواند و بعد از مرگ رامسس دوازدهم دو تاج را یک‌مرتبه بر سر گذاشت، یکی تاج سلطنت و یکی تاج ریاست کهنه و به اسم اوّل‌کاهن معبد آمُن در مصر مشغول حکمرانی شد.

چند سال بعد شاهزاده‌ای که از نژاد فراعنهٔ مصر نبود در شهر تانیس خود را ملقّب به فرعون نموده تمام مصر سفلی را در تحت اختیار و اقتدار خویش قرار داد و او اوّل سلطان سلسلهٔ بیست و یکم می‌باشد. پس مصر منقسم به دو قسمت شد لکن فراعنهٔ تانیس مجدّداً دو مملکت را یکی نموده و از آن وقت پایتخت مصر از تِبِس به دلتا نقل مکان کرد.

جنگیان اجنبی که در مصر مانده بودند قبول خدمت فرعون نمودند و کم‌کم جای سربازان مصر را گرفتند و لباس و اسلحه و کلاه خویش را که پارچه‌ای از منسوجات بود به همان حال اوّل نگاه