سیاسی و قدرت ارباب غرض سبب شده که رجال سیاسی ما از وزیر و وکیل و روزنامهنویس مورد اتهام تمایل به سیاست خاص آنها باشیم هر عمل واقدام و هر گفته و نوشتهایکه علیه سیاست انگلیس و امریکا انجام گیرد طبعاً بمنفعت شورویها و با دعاوی و تبلیغات آنها همآهنگ است و بالعکس هر کار یا حرفی که علیه شورویها کرده یا گفته شود موجبات رضایت دسته مقابل را فراهم میکند.
مثلا عمل آقای ساعد در برابر تقاضای نفت کافتارادزه و تصمیم مجلس پانزدهم در باب رد مقادلهنامه قوام سادچیکف اگر بسائقه وطنخواهی هم باشد چون بزیان شورویها بود قهراً بمنفعت انگلیس و امریکا تمام میشود، همین طور بستن بانک شاهی یا تجدید نظر در امتیاز نفت جنوب یا راندن مستشارهای امریکائی یا پس گرفتن بحرین اگر صرفاً بخاطر ایران و ایرانی باشد بناچار سیاستمداران مسکو را راضی و خرسند میسازد،
ضمناً دو چیز و دو عامل دیگر بر شدة و پیچیدگی این مشکل میافزاید از طرفی ضعف نیروی تشخیص اکثریت که معلول بی خبری است و از طرفی دیگر سوابق ممتد یکدسته سیاستچی و سیاستپیشه در جاسوسی و بندگی بیگانگان همه کس را در وضع هر کس نگران و بدگمان کرده است،
دهها خانواده صدساله در این مملکت وجود دارد که ارتباط و بستگیشان با سیاست انگلیسها و حفظالغیبشان از منافع آنها سوابق یکصد ساله دارد افراد این خانوادهها با اینکه مورد نفرت و بغض طبقه چیزفهم و وطنخواه مملکتند با تکیه بنیروی حمایت انگلستان مادامالعمر متناوبا و بعضی متوالیا مصدر مشاغل مهم و پستهای حساس بوده و هستند.
چهارده سال است هیچ نیروئی و هیچ منطق و استدلالی نتوانسته