۱ـ قرارداد ۱۲ ذیالقعدهٔ ۱۳۳۷ مطابق اوت ۱۹۱۹ را با نزاکت لغو کنند و روابط جدیدی با دولت بریتانیا ایجاد نمایند.
۲ـ دولت ایران با دولت روس تا حدی نزدیک شود که هم از خطر مداخلات قشونی آنان ممانعت شود و هم بمنافع بریتانیا ضرر وارد نیاید.
۳ـ دوایر نظامی را متحدالشکل کنند و تا حدود چهل هزار نفر سرباز ترتیب بدهند و مواد دیگر... این خبر را احمد شهریور نوشته است و نمیدانم تا چه اندازه تحقیق صحیح کرده و شایان اعتماد است.
درین خبر که مینویسم علاوه بر آنکه در تاریخ احمد شهریور موجود است از چندین نفر مطلع نیز شنیدهام که: شاه در آن اوقات برئیسالوزرا پیشنهاد کرد که پانصد نفر قزاق علاوه بر گارد سلطنتی لازم است که در تهران باشند و امر شود این عده فوراً از قزوین بتهران روانه شوند........
☆ ☆ ☆
من و آقا سیدضیاءالدین، این اوقات زیادتر از ایام پیش با یکدیگر ملاقات داشتیم، و من همیشه باین جوان هوشیار و شجاع و نافذ علاقه داشتم و با وجود دور بودن افق حزبی و موجود شدن موارد اختلاف سلیقه، همواره سعی داشتم که بین ما نقاری روی ندهد.
درین روزها اختلافات فیمابین ما نیز برطرف گردیده بود و هر دو اوضاع را بیک شکل و یک رنگ میدیدیم.
روزی که دولت اول سپهدار تشکیل شد، من سید را ناراضی یافتم و و گفت: هیچکدام اینها چیزی نیستند ، ما خودمان باید کار کنیم...
چیزی نگذشت در صدد برآمدم که بین دوستان خودم یعنی فامیل فیروز (خود او تهران نبود) و تیمور تاش و بین سیدضیاءالدین ارتباطی صمیمانه ایجاد کنم. قسمت تیمورتاش سهل بود، اما بین فیروزیان و سید الفت بصعوبت دست میداد، فیروز نمیخواست بشخصیت جوانانی که خود را بپای کار رسانیدهاند اذعان کند. این یکی از بدترین صفات کهنهٔ اشراف و اعیان ایرانست، که گمان میکنند کسی که پدرش وزیر نبوده است حق ندارد وزیر شود!