برگه:تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول.pdf/۸۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
تاریخ احزاب سیاسی ایران

سردار سپه بمن میگفت که فرماندهان روسی در آخرین جنگ سستی کردند، من عدهٔ خود را از بیراهه در حالیکه گاهی تا گلو در لجن و مرداب فرو میرفتیم و گاه خارهای جنگل از کف پای قزاق زده کفش او را دریده بپشت پا میرسید، از کوههای سخت عبور دادم و لخت و گرسنه بقزوین آوردم و طوری مأیوس بودم که قصد کردم تهران آمده دست زن و بچه خود را گرفته بکوههای دوردست بروم و سر بصحرا گذارم!...

مخبرالسلطنه هدایت از رجال استخوان‌دار واخیراً رئیس کمیتهٔ محلی پایتخت ب دموکرات و نامزد وزارت و وکالت اینحزب بود، و بواسطهٔ عضویت در کابینه‌های قبل از وثوق‌الدوله و مخالفت او با وثوق در انتخابات بعدی کمیته بعضویت نایل نیامد، ولی در انتخابات مجلس مبعوثان از تهران وکیل شده و صاحب وجههٔ خوبی بود.

مشیرالدوله این شخص را بایالت (استانداری) آذربایجان که آنروزها «آزادی‌ستان» نام یافته بود برگماشت، ومشارالیه وارد آذربایجان شد، چون خود دموکرات بود میدانست با دموکراتها چگونه باید معامله کرد، بنابراین موفق شد که جای خود را گرم کند و مثل عین‌الدوله از ساعت اول زیر پایش را جاروب نکنند و نمک در کفشش نریزند، پس از آن بمعاونت دسته‌ای قزاق بر حزب «قیامیون» تاخته و کار خیابانی را بساخت و نعش او را که در زیرزمین خانه‌ای از طرف قزاقان تیرباران شده، و یا بقول مخبرالسلطنه خودکشی کرده بود، بیرون کشیدند!

غائلهٔ آذربایجان خوابید!

در جنوب نیز پلیس جنوب «اسپیار» با شیخ حسین خان چاکوتاهی، دوست و حامی شجاع و ثابت‌قدم «واسموس» که ازرجال معروف و تاریخی است طرف شده و بعد از چند زد و خورد که با دلیران تنگستانی کردند توانستند آنغائله را نیز فرو خوابانند و شیخ حسین خان با پسرانش در نخلستانی محاصره شده بقتل رسیدند!

این دو اقدام که خبر هر دو بفاصلهٔ نزدیکی در جراید پایتخت انتشار یافت، باعث رنجش و گفتگوهائی بین طبقات ملی گردید، و بر ضد دولت هنگامه‌ای بر پا شد و نیز مشاورالممالک که در اسلامبول بود در روز غرهٔ ذیقعده ۱۳۳۸ از تهران تلگراف شد که بمسکو بسمت وزارت مختاری رفته و در ایجاد روابط دولتین سعی کند.

۵۳