برگه:تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول.pdf/۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
تاریخ احزاب سیاسی ایران

ولایات و ایالات بجاهای دیگر نیز قزاق مأمور کند باز شاه زیر بار نمیرفت و بصاحب‌منصبان قزاق دستور تمرد میداد!

همچنین وثوق‌الدوله میل نداشت مشاورالممالک وزیر خارجه را مأمور شرکت در مجلس صلح کند، اما شاه بقدری درین باب اصرار ورزید که ناچار مشارالیه بدین سمت مأمور شد و داستانهائی متعاقب آن در فرنگ رویداد که جایش در این تاریخ نیست و کار بجائی کشید که روزنامهٔ نیمرسمی ایران سر مقاله‌ای بر خلاف شاه بکنایه انتشار داد و ایران را «بدصاحب و بیچاره» خواند و همین مقاله موجب شد که چند روز روزنامهٔ مزبور که بمدیریت آقای ملکزاده برادر مؤلف اداره میگشت توقیف گردید. و نیز کسانی از دوستان وثوق‌الدوله باو پیشنهاد کردند که شاه را از میان بردارد. و مشارالیه جرأت چنین اقدامی نکرد یا صلاح ندانست و علی ای نحو کان جواب داده بود که راه قانونی برای خلع شاه نداریم و وقایع بعد مدلل ساخت که هرگاه وثوق‌الدوله با آن دماغ کار که داشت باین امر موفق شده بود بسیاری از فجایع بی‌مانند و بلیات تاریخی نصیب ایران بلادیده نمیشد !...

باری در همان اوقات اوایل سال ۱۳۳۸ شاه مصمم شد که بسفر فرنگستان برود و نصرةالدوله وزیر خارجه نیز با او همراه شد و باسلامبول رفته با پدرش محمدعلی میرزا که بعد از انقلاب روسیه وارد اسلامبول شده و اقامت جسته بود ملاقات کرد و دربار خلافت ازو پذیرائی گرمی کرد و بتحریک احتشام‌السلطنه سفیر ایران که با وثوق‌الدوله و نصرةالدوله بد بود از وزیر خارجه پذیرائی بسیار زشتی کردند و حتی در روزی که شاه بنهار دعوت داشت و مهمان سلطان بود وزیر خارجه و یکنفر همراه انگلیسی که جزء موکب شاه از تهران عزیمت کرده بود دعوت نشدند و مقارن وقت نهار از قصر سلطان بازگشتند!

همچنین صمد خان ممتاز السلطنه سفیر پاریس خواست بازی احتشام السلطنه را تجدید کند و با روابط زیاد و خصوصیتی که شاه با صمد خان داشت احتمال دارد که از طرف شاه نیز انگشتی بشیر زده شده بود، ولی نصرةالدوله دست پیشکی زده صمد خان را از سفارت کبری در پاریس عزل کرد و در مهمانخانه‌ای که منزل داشت سفارت ایران را باز کرد و بیرق ایران را برپا نمود، معذلک صمدخان دست از تحریکات خود بر نداشت و سیاسیون پاریس و جراید ملی را همدست کرده بوزیر خارجه و بدولت ایران حملاتی بعمل آورد و ببهانهٔ عقد قرارداد دولت را طرف تعرض ساختند و حتی نوشته شد

۳۷