برگه:تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول.pdf/۴۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
تاریخ احزاب سیاسی ایران

اطاق نشستیم، از حرکت سپاهیان روس بسوی تهران صحبت کردیم و بالاخره پرسیدیم: چه باید کرد؟ فرمودند: باید شاه را برداشت و رفت!

و سپس هم بما توصیه کرد که شما باید بروید . فردا سلیمان میرزا و عدهٔ دیگر از وکلای دموکرات و بیطرف و معاون وزارت داخله (میرزا سلیمان خان میکده) و معدودی دیگر از افراد حزب بطرف قم عزیمت کردند و در واقع کمیتهٔ دموکرات و وکلائی که با آنها سر و سر یکی داشتند حرکت کردند ولی من چون در عملیات کمیته دخیل نبودم و از سروسر حضرات صورةً بیخبر و باصطلاح آنها (ولایتی و نامحرم) بودیم در تهران ماندم زیرا هنوز دولت رسماً تصمیم خود را آشکار نساخته بود و مجلس منفصل نشده بود.

روز پنجم و ششم ماه بسرعت گذشت و مخاطرات ساعت بساعت نزدیکتر میشد. همه کس نمیدانست چه خبر است و بلکه تصور میرفت که اساسی در کارها هست که عنقریب آشکار خواهد شد، شب هفتم محرم هوای محیط تهران رنگ دیگر داشت، من باز رفتم در هیئت وزرا، آنجا ازدحامی بود. رئیس‌الوزرا را ملاقات کردم، چیزی نمیگفت و نگاه میکرد، در اطاق دیگری آقای وثوق‌الدوله وزیر مالیه را دیدار کردم، گفت: دیروز شرحی از طرف سفرای روس و انگلیس بما رسیده است که «نوبهار» را توقیف کنیم و مدیرش تبعید گردد. این بود اطلاعاتی که در آنشب خوفناک من از هیئت دیپلوماسی ایران کسب کردم!

روز هفتم محرم، شهر پر از غلغله بود. ژاندارمری دسته‌دسته سواره و پیاده در تک و تاز بودند، درشگه و اسب ناپیدا، خبر تصمیم دولت که باید امروز شاه با هیئت وزرا و دربار و دفاتر و ذخایر از تهران عزیمت کنند در شهر طنین‌انداز. دربار شاهی پر از ازدحا ، کالسکهٔ شاه را بدو اسب قوی گلگون بسته و سواران مستحفظ ردیف صف زده، آژان و ژاندارم از در اندرون تا درب دروازهٔ حضرت عبدالعظیم صف کشیده، خلاصه اینکه شاه میخواهند بروند.

کجا میخواهند بروند؟ به اصفهان!

این خبر برای من که سابقه داشتم چندان قرع سمع نمیکرد، ولی یک شهر چهارصد هزار نفری را بو حشت و تکاپو انداخته بود، چه معلوم بود که شاه برای این میرود که قشون روس میخواهد بیاید! من قبل از ظهر پس از شنیدن این خبر رفتم بمجلس معلوم شد که قسمت دیگری هم از نمایندگان درین دو روزه حرکت کرده‌اند و در قم اجتماعی است.

ماندیم، ظهر شد، نواب رئیس از هیئت وزرا باز گشته بودند، نمایندگانی که آنجا ولو بودیم برای کسب خبر تازه بحالت ازدحام آنها را پیشباز کردیم. رئیس مجلس «مؤتمن‌الملک» گفته بود که شاه حرکت خواهند کرد. نمایندگان نیر تصمیمی گرفته تکلیف خود را بعمل بیاورند. آیا تکلیف قانونی نمایندگان که شاه و هیئت دولت ایشان عازم حرکت است (آنهم یک حرکت و نهضت سیاسی) چه خواهد بود؟ بدیهی است رأی داده شد که وکلا نیز بروند.

چنین بود حقیقت و مقدمات یک تصمیمی. و با این مقدمات بود که از دروازهٔ طهران تا دروازهٔ

۱۹