در نتیجهٔ این بازی ماهرانه و صرف نظر کردن از سکونت در استامبول والغای اصل خلافت و ترک تعصبات دینی (یگانه حربهٔ امپراطوری عثمانی) و برابری مسیحیان و مسلمین در خاک ترک و تصدیق مسائل بین‌النهرین و سوریه و فلسطین و در گذشتن از سر موصل و مسئلهٔ نفت و سایر اصول ضروریه، خودرا طوری نشان داد که همهٔ دول بزرک او را برای دنیای خود، مفید بشناسند.
ازین روی بود که موفق گردید نخست در کنفرانس لوزان مقاصد استقلال جویانهٔ ملت خود را بحریفان بقبولاند سپس توانست دول بزرک را از همراهی با دولت متجاوز «یونان» بازدارد و بقوهٔ سرباز ترک وابتکارات جنگی خود و رفیقش عصمت‌پاشا سپاهیان یونان رادر اروپا و آسیا از میدان بیرون کند و استقلال کامل دولت «ترک» را بدست بیاورد[۱] و تخلیهٔ استامبول از قوای مؤتلفه و آزادی آبهای داردانل و مرمره از جهازات جنگی متفقین و الغای «کاپی‌تولاسیون» و پستخانهای اجانب و استمهال دیون عثمانی و تخفیف غرامات جنگی و استرداد «تراس» و پس گرفتن چناق‌قلعه و غیره را بنفع دولت ترک عملی سازد.
بالجمله: کنفرانس لوزان در ۲۰ ژویه خاتمه یافت وروز ۳۱ ژویه بمناسبت عقد صلح لوزان در استامبول جشن گرفتند و دیوارها به بیرق ترک تزئین یافت و تعطیل عمومی شد و ۱۰۶ تیر توپ بشادمانی این جشن ملی شلیک گردید و سپس کار دولت ترک کاملا روبراه شد.
مستر لوید ژورژ بعد از امضای معاهدهٔ لوزان گفته بود: که این یک صلح ننگینی برای انگلستان بیش نبود! ولی واقفان رموز سیاسی میدانند که ایجاد دولت دیکتاتوری ترک بدست حزب خلق و مردی چون کمال‌پاشا (آتاترک) و ترک
- ↑ کنستانتین پادشاه یونان در حین جنک بین‌الملل عدم رضایت کامل متفقین را بسوی خود جلب کرده بود و از ملت یونان هم چندان رضایتی نداشتند. {{کذا}چانکه}} گفته میشد که دولت فرانسه ذخیرهٔ سه کردارمه فرانسوی را که در «سیلیسی» داشت بترکها بخشید و نیز دولت روس مساعدتهای مالی کرده و مهمات داد. این بود یکی از اسرار شکست یونان در آسیای صغیر و بعد از این شکست نیز یونانیان انقلاب کرده پادشاه را خلع کردند و فرماندهان سپاه و برخی از وزرا را محاکمه و اعدام نمودند و روابط انگلستان بعد از این محاکمه‌ها و اعدامها در یونان با دولت مزبور برهم خورد و همچنین دول اسلامی در مورد قتل‌عامهائی که قشون یونان در بازگشت از آسیای صغیر از مسلمین کرده بود بدولت نامبرده اعتراضات کردند...
