☆ ☆ ☆
در مدت سهچهار ماه زمستان و بهار ۱۳۰۱-۱۳۰۲ حزب کمالپاشا معروف به کمالیون قوت گرفت و رقابت بین دول معظمه، بر سر جلب رضایت مصطفی کمال پاشا و ایجاد دولتی که بتواند معاهدات بعد از جنک و تقسیمات ممالک «عثمانی» را بین متفقین فاتح تصدیق بنماید شدت یافت.
بعض دول فاتح از طرفی میخواستند شهر استامبول و بغازها در دست دولتی ضعیف باقی بماند و بدست دولتی اروپائی نیفتد و از طرف دیگر مایل بودند سند رسمی از نقسیم ممالک عثمانی میانهٔ خودشان در دست داشته باشند و عثمانی را برای همیشه از داعیهٔ «خلافت اسلامی» و امپراطوری بزرگ آسیائی و اروپائی ترک که مانند میخی در چشم ملل مسیحی قرار داشت منصرف سازند. و در همین حال توجه ایندولت را از آلمان و روسیه منحرف و بسوی فرانسه و انگلیس متمایل کنند؛ دولت ساویت نیز درانروزها از آزادی ترک بشدت دفاع میکرد.
۳۷- آتاترک مصطفی کمال پاشا که در اناطولی حزب کمالیون را دایر کرد و بعد آنرا حزب خلق نامید و سپس بغازی ملقب شد و بعد رئیس جمهور گردید و بالاخره لقب «اتاترک» یافت |
بنابراین مردی را که میخواستند بدست آوردند ـ و آن مرد مصطفی کمال پاشا مدافع سرسخت و رشید «کالیپولی» و «چناققلعه» بود که روزی سرپنجه با دریانوردان بریتانیا در سواحل داردانل نرم کرده بود!
مصطفی کمال پاشا دانست که چگونه با دول فاتح باید کنار آمد و بخوبی مقاصد دول بزرک را درک کرد و بنابراین از یکطرف با روسها گرم گرفت و از طرفی فرانسه را بنفع خود و دولتی که میخواست بوجود آورد بکار واداشت و دست آخر دریافت که انگلستان در مشرق چه میخواهد و او را از این حیث مطمئن ساخت!