من در پایان همین تبریک و در ضمن آنکه از خدمات شما قدرشناسی میکنم خودداری از این اظهار ندارم که لشکرهای ما در تمام ولایات صمیمیترین درجات فداکاری و لیاقت خود را بمعرض افکار عمومی گذارده و در پیشگاه باعظمت و جلال وطن موجبات سرافرازی و افتخار خود را فراهم ساختهاند، من رضایت خاطر خود را نسبت بخدمات تمام آنها اظهار و فداکاریهای آنها را در راه وطن و در حراست و نگهبانی مملکت تمجید میکنم، من آن صاحبمنصبان و افراد فداکاری که چهرههای ملالتخیز برادران آذربایجانی خود را به تبسمهای امید و نشاط تبدیل کرده و با تمام علائم مردی و مردانگی صفوف سنگین دشمن را از هم دریده و سلاسل اقتدار آنها را در هم شکستهاند تحسین میفرستم. من بآن دستجات شجاعی که از آتش توپ و اسلحهٔ مکمل دشمن نهراسیده تاروپود آنها را از هم گسسته و قلعههای مستحکم و لانه و آشیانهٔ آنها را با خاک یکسان کردهاند تهنیت میگویم، و بالاخره بآن دست و بازوهائی که میتوانند در وطن خود و بنام استقلال و عظمت مملکت خود انعقاد جلسات جشن و شادمانی را آیین سازند از صمیم قلب تبریک و تمجید میگویم.
صاحبمنصبان و فرزندان من!
اکنون با آنکه تمام رفتار و اقدام و اعمال شما در مرکز و ولایات حاکی از احساسات وطن پرستانهٔ شما است و پیدایش این جشن کنونی نیز بر اثر جانبازیهای شما متکی است معهذا ساعی و جاهذ بوده از من بشنوید و بعلمالیقین بدانید که افتخار شما فقط و فقط در وطنپرستی شما است زیرا آن ملتی که برخلاف جهات وطن پرستی طی طریق نمایند نه تنها از مراحل سعادت و افتخار ابدی محروم بلکه در دنیای حیات و زندگی حق زندگی و حیات را از او مسلوب خواهند نمود و در عالم استقلال و انسانیت اسم او را با پستی و دونهمتی و عدم رشد و لیافت ذکر خواهند کرد. بعزم خرد جازم و بعقیدهٔ خود راسخ بمانید که حس وطنپرستی برطبق تشکیلات امروزهٔ عالم طبیعی اولاد بشر است و محرومین از این احساس محرومین عالم حیات شمرده خواهند شد. اینک در مراحل قطعی نشو و ارتقاء تا زمانی افتخارات و سعادت و نیکنامی شما باقی است که از همین شاهراه مستقیم وارد شوید و اگر بفلسفه تاریخ ملل و دول عالم مراجعه کنید قطعاً خواهید دید که بقاء هر ملتی منوط به بقاء اخلاق آنهاست، اخلاق هیچ ملتی نیز ثبات و دوام نخواهد گرفت تا زمانیکه مشحون بمقامات وطنپرستی