ذوجنبتین و مقابلهٔ ناگهانی با یک معاهده ۱۹۰۷ دیگر.... خو یلی بدبختیها همه در میان پشمهای این عفریت منکر پنهانست!
حالا خود دانند و وجدانشان و بدانند که اجانب از این پیشآمدها خشنود شده و برای خود فال نیک میگیرند و این شعر «ضیاء اصفهانی» را میخوانند[۱]:
آنچه کردی اگر هنوز کم است | هر چه خواهی بکن مرا چه غم است |
م. بهار
قضیة سلیمان میرزا در خود مجلس باهتمام مرحوم مدرس فیصله پذیرفت، یعنی بشیوهٔ مجلس سوم و فیصله یافتن کار تکفیر مؤلف باهتمام خود نمایندگان.
در مجلس چهارم نیز فقها و روحانیون مجلس در محلی گرد آمده صلاح ندیدند که نسبت بسلیمان میرزا اعتراض بشود و مجتمعین مسجد جامع را هم قانع کردند و باصطلاح لب مطلب را تو گذاشتند و غائله اصلاح شد.
اما اصل مطلب که داستان مطبوعات و مقاومت آقایان علما در لزوم اصلاح جراید و سایر مطبوعات باشد هنوز باقی است!
نوبهار در تاریخ ۸ عقرب ۱۳۰۱ شماره ۶ صفحه ۹۵ نوشت: «.....باید این آزادی که بما داده شده است قدر دانسته و بقدر لزوم از آن استفاده نمود و زیاده بر گنجایش و وسعت حوصله محیط از آن ننوشید والا حال تخمه و دلدرد عارض شده طبیب ما را به پرهیز و امساک کلی امر خواهد کرد و این آزادی مرتعش را از محیط تهران سلب خواهند نمود.
قضیهٔ اجتماعات اخیر بایستی آزادیخواهان جوان و محرور را متنبه ساخته باشد که در مقابل سوء استفاده از حریت و آزادی و در نتیجهٔ فرار آنها از قید وضع قوانین لازمه ـ عناوین و اظهاراتی دیگر از طرف مقابل پیدا خواهد شد که آنوقت هزار مرتبه این آقایان بقبول شدیدترین قوانینی که متصور است راضی خواهند گردید ـ از آن جمله «ممیزی مطبوعات» است قبل از نشر و بدیهی است در صورت وضع
- ↑ خوانندگان در قسمت اخیر اینمقاله قدری بیشتر دقت بفرمائید!