این بود که دولت در گذراندن قانون منصفین سعی وافر مبذول داشت ولی مجلس جدیت در این باره خرج نمیداد تا کار باجتماع روحانیان در مسجد جامع انجامید!
نوبهار در شمارهٔ ۵ صفحهٔ ۷۹ مورخهٔ
سهشنبه ۱ عقرب ۱۳۰۱
تحت عنوان «مسائل جاریه» و «هرج و مرج» چنین مینویسد:
«درین هفته پردهٔ تاریکی در افق تهران بلند و بخوبی محسوس گردید که هنوزهم میخواهند با مملکت بازی کنند، هنوز هم طبقات عالیه و منور ملت در خواب خرگوشی بوده از روباهبازی اجانب غافل و برای پیشرفت نیات و احساسات شخصی، بر مصالح عمومی و بر نقشهٔ اصلاحات لازمه پشت پا میزنند!
در عهدی که طلوع یک نهضت جدیدی در روسیه و همسایگی آندولت با ایران، اصول رقابت شدیدی را از نو در آسیای وسطی ایجاد مینماید، و سیاستهای خشن و خطر ناک محتمل میباشد در چنین موقعی که اختیارات ملی و سیاسی ایران در دست خود ملت و دولت در آمده است و بدون شرکت دیگران بایستی قدمهای سریع و بلندی (که در گذشته ما را از آنها مانع بودند) بطرف سعادت و اصلاح و آبادی و رفاه رعیت برداریم، بدبختانه و بسی بدبختانه دیده میشود که سیاست عمومی و و اصلاحات عمومی و نقشهٔ سعادت عمومی از دست مسئولین واقعی آن گرفته شده و در پناه آئین عوامفریبی و دماگوژی نحس که از آغاز افتتاح مجلس گریبانگیر عموم شده است، در دست هو چیان و بیمغزان اجتماعی و از طرف دیگر در کف وعاظ و روحانیون و یا اشخاص بیخبر از سیاست افتاده و در مجلس شورایملی که مرکز تفکر و تعقل و اندیشه و شهامت و نقشهکش و درایت سیاسی ماست اصول عوامفریبی و روضهخوانی و مداهنههای شخصی یا خود نمائیهای بیمعنی و مغرضانه تخم گذاشته است و بقول یکی از رفقا: بدبختی ملت بجائی رسیده است که وکلای سیاسی ما روضهخوان و روضهخوانهای ما سیاسی شدهاند!...
✡︎
بالجمله در اواخر میزان ۱۳۰۱ زمزمههائی از طرف جمعی وعاظ و علمای روحانی در تهران بر ضد جراید و هتاکی آنها و بیرویگیهائی که مدعی بودند بعمل میآمد، بلند گردید.
این زمزمهها که اقلیت آنرا منوط و مربوط بتحریک رئیس دولت وقت میدانست