کار کرده و از مجرای همکاری با مجلس هر فکری که دارد و هر خدمتی که در نظر گرفت بموقع اجرا بگذارد.
تا اگر میگویند بگویند: که منافع او اساسی و همه کار او متناسب با حکومت ملی است... و مطمئن باشند که وطنپرستی در کنارهجوئی یا استعفا نبوده، بلکه در سعی و اقدام و آشنا شدن با ضروریات و لوازم قوانپنی است که وطن دارای آن قوانین و تشنهٔ اجرای آنهاست...
آقای وزیر جنک خود را در صفحات تاریخ ایران داخل کردهاند چقدر خوبست که این صفحات طولانیتر، درخشندهتر و باسعادتتر باشد و حکایت «سولون حکیم» و «کرزوس» در اینجا تجدید نشود...
☆ ☆ ☆
این مقالهٔ من که در نوبهار نشر شد موجب ملایمت و نرمی سردار سپه شد و بصلاح خود ایشان هم بود ـ اما داستان قوانین و رعایت مصالح و قصهٔ سولون و کرزوس خوب نتیجه نداد!
مکی در یادداشتهای خود مینویسد و ما با اندک اختصار نقل میکنیم:
اولین اعتراض مجلس نسبت بعملیات سردار سپه
رفتهرفته قدرت وزیر جنک سردار سپه بحدی رسیده بود که در عموم کارهای لشکری و کشوری و مالی مداخله میکرد. حکومت نظامی را هم که قوامالسلطنه (رئیسالوزراء) در بدو تشکیل کابینه دومش به متحصنین مجلس سند سپرده بود که بردارد بواسطهٔ مخالفت سردار سپه نتوانست منحل و از بین ببرد بعلاوه سردار سپه در بعضی از شهرهای آذربایجان و غیره هم بامراء لشکر دستور داده بود که حکومت نظامی را بر قرار نمایند. عواید ادارهٔ مالیات مستقیم و درآمد ادارهٔ کل خالصجات مملکتی و مالیات ارزاق تهران را هم که ریاست آن با امیر لشکر خدایار خان بود از مردم اخذ و بدون آنکه بخزانهداری کل وارد شود مستقیماً سردار سپه بابت بودجه
وزارت جنک دریافت مینمود، کتک زدن مدیر روزنامه وطن[۱] و حبس و توقیف
- ↑ در روزنامهٔ وطن اعتراضاتی بکارهای وزارت جنک نشر شد ـ روزی مرحوم میرزا هاشمخان محیط مدیر «وطن» در ادارهاش نشسته بود که ناگهان چند قزاق و یک صاحبمنصب واردشده او را از پشت میز بیرون کشیده با تفنک کتک زیادی زده کتکزنان او را بادارهٔ قزاقخانه میبرند و حبس میکنند و چون حس میشود که بیچاره مشرف بمرگست او را رها مینمایند ـ من او را در خانهاش میان بستر دیدم حجامتگاه تا سرین مانند مرکب سیاه شده بود و دیری بستری بود و عاقبت علیل شد.