قیافهٔ جدید و هیئت متحده:
بمحض حدوث بحران وقایعی در مملکت رویداد که مجلس ناچار شد دوباره یک قیافهٔ جدی بخود بگیرد و آن عبارت بود از شکست قوای دولتی در آذربایجان در برابر اکراد و سمیتقو و هجوم الوار و زلقیها بنواحی بروجرد و ملایر و محلات و خمین و عراق و غارت قراء و حتی شهرهای آن نواحی[۱] و این قضایا بنمایندگان حق نمیداد که ساکت نشسته و نماشاچی منظرهٔ کشتیگیری و زورآزمائی خطبا و لیدرهای مجلس شوند. این بود که یک جماعت چهلوهشتنفری از میان سه دسته اصلاحطلب و اقلیت و مستقل و منفرد جدا شده و در یک جلسه مذاکرات کرده و متحد شده تصمیم گرفتند که باسرع اوقات یا آقای مشیرالدوله را که پس از کنارهجوئی حاضر برای کار شده و دوباره در نتیجهٔ حملات جراید و متینگ توپخانه و سایر قضا یا بکلی مستنکف شده بودند راضی کرده و یا رئیس دیگری برای دولت انتخاب کنند.
بالاخره قوامالسلطنه باکثریت چهل و هشت نفر هیئت متحده و دوازده نفر بیطرف و عدهای منفرد بریاست دولت انتخاب شده و بشاه اطلاع داده شد».
در شکم ایجاز فوق حکایاتی است ـ و آن چنین است که گذشته از اغراض خارجی آقای وزیر جنگ نیز بوسیلهٔ حکومت نظامی بجان جراید افتاده و آنها را اذیت میکرده است. انبار غله را ضبط کرده و مالیات غیرمستقیم و خالصجات را نیز توسط خدایارخان تحت نظر میگیرد ـ براثر این حرکات فرخی مدیر طوفان و جمعی دیگر از روزنامهنویسان و آزادیخواهان جوان در سفارت روس و شاهزاده عبدالعظیم بست مینشیند و الغـای حکومت نظامی و اجرای قانون اساسی را خواستار میشوند.
مرحوم مشیرالدوله درین مورد اقدامی میکند که بالنتیجه جمعی از احرار در مجلس برای همین تقاضاها متحصن میگردند.
حسین مکی در این مورد چنین مینویسد:
این اقدامات ظاهراً در سردار سپه اثر کرد و شب ۲۱ رجب عدهای از علما و روضهخوانها را بمنزل خود دعوت نموده شرحی در باب خدمات خود بیان کرد و در خاتمه اظهارات خویش گفت حال که عدهای مفسدهجو نمیگذارند که من برای کشور کار کنم استعفا خواهم داد.
- ↑ معروف است که الوار در این نواحی گردوی کال را از درخت چیده با پوست گاز میزدند و میگفتند: آلیش گه ـ و لرها آشیان لکلک را با جوجههای آنحیوان روی سر نهاده در بازار میگردانیده و جار میزدهاند که: آی بلبل باغی با خانمونش!