برگه:تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول.pdf/۲۰۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
سردار سپه چه میکند

است و نباید قضیه آفتابی شود مرکز کمیته و ستاد را در میدان قریهٔ شرفخانه قرار داده بلادرنک ماژور محمود خان فولادی و آجودانش (نایب مهدی خان) را بازداشت نموده سپس احضار فوری گردان سوار مقیم قریه تیل را دادیم (تیل قریه‌ایست در چهار کیلومتری شرفخانه) و همان شبانه هم عدهٔ سوار بطرف شبستر و صوفیان بعنوان جلودار حرکت کرد و به آنها مأموریت داده شد که در هر چند کیلومتر راه‌آهن و سیم های تلفون و تلگرافرا قطع نمایند و این مأموریت کاملاً بطور دقیق صورت عمل بخود گرفت.

عده از شبستر عبور کرده مقارن طلوع آفتات وارد صوفیان شد، نایب سجادی که بتبریز رفته بود با اخذ موفقیت و موافقت با ملیون بطرف ما مراجعت کرد و از ملیون کسانی را که ملاقات کرده بود عبارت بودند از اعتمادالتجار ـ فیوضات ـ سرتیپ‌زاده ـ آقازاده ـ میرآب و غیره فقط در مراجعت کم‌وبیش شهربانی تبریز از نیات و عملیات او بوئی برده بود و مشارالیه با مهارتی که از خود بروز داد موفق بخارج شدن از شهر گردید و خودرا با یک درشکه بصوفیان باردو رسانید.

قطع سیم و گزارش مبهم شهربانی تبریز حاج مخبرالسلطنه را به شک انداخته کلنل لنبرک وماژور لاسن را که در آن موقع در تبریز بودند و قرار بود بتهران حرکت کنند با اتومبیل بصوفیان فرستاد تا از قضیه اطلاعاتی بدست آورند و موضوع روشن و کشف شود منتهی به محض رسیدن به صوفیان این دو نفر افسر تحت بازداشت در آمدند.

عدم مراجعت و علامات شرطیه که بین آنها و حاج مخبرالسلطنه والی آذربایجان قبلا پیش‌بینی و مذاکره شده بود والی را از خطر حمله به تبریز آگاه نموده دستور داد قوای زیادی از ژاندارم و قزاق به پلهای آج‌چائی و ارتفاعات خارج شهر برای دفاع شهر تبریز رفته دفاع از شهر را بعهده گیرند.

عدهٔ صوفیان و دو اسواران سوار بجلو بسمت تبریز حرکت کرد و بآنها دستور داده شد که هر یکنفر سوار یکنفر پیاده را ترک خود بگیرد و خود را بعجله باطراف شهر تبریز برسانند.

ستون دومی عبارت از بقیهٔ توپخانه و پیاده و مسلسل بود و ستون سوم بنه و زندانیان و محافظین آنها بودند.

۱۷۶