قوی در سال اول افتتاح مجلس در ماه سرطان ۱۳۰۰ شمسی قوای اکراد را در نقاط مختلف آذربایجان شکست میدهند.
۳- وقایع گیلان و اتحاد میرزا کوچک خان و احسانالله خان و خالو قربان بود که هنوز بیاری دولت شوروی امیدوار بودند، و در گیلان صاحب نفوذ و قدرت شده و بیم آن بود که ناگاه بتازند و کار مرکزیان را بسازند.
حکومت قوامالسلطنه مواظب همهٔ این قضایا بود و وزیر جنک جوش فعالیت و پشت کارش را درین روزها نشان میداد و اتفاقاً سیاست بریتانیا نیز در این کامیابیها ذینفع بود و بنابراین کارها خوب پیشرفت داشت.
رفیق روتشتین در تهران با سیاسیون ملی و دولتی گرم گرفته بود و امیدوار شده که قرارداد روس و ایران بهمین زودیها از مجلس خواهد گذشت و عملیات دیپلوماسی وی در ایران آغاز خواهد شد ـ بنابراین از مساعدت جدی دولت شوروی با انقلاب گیلان ساعت بساعت میکاست. چنانکه بتاریخ سرطان ۱۳۰۰ باقیماندهٔ قوای سرخ که در رشت موجود بود از ایران خارج گردید ـ این عده عبارت بودند از دو فوج یکی موسوم به «۲۴۴» بالغ بر هشتصد نفر. دیگر موسوم به «یادگار ۲۶ نفر از شهدای بلشویک» بالغ بر ششصد تن، و این دو فوج از روسهای قفقازی و ارامنه و گرجی و قفقازی تشکیل شده و دو توپ صحرائی هم داشتند ـ رئیس این دو فوج «کیکاتو»نام در سبزهمیدان رشت نطقی کرده وعده داد که باز هم اگر ضرورت پیدا کند بیاری انقلابیون خواهیم آمد، بالجمله اینعده رشت را تخلیه کرده بباکو باز گشتند.
قوای انقلابیون تنکابن و رشت را تا حدود خلخال و طارم در دست داشتند ـ و قوای دولتی چنانکه گفتیم آنها را از مازندران تا اینحدود رانده بودند و احساناللّه که داعیهٔ ریاست کل داشت در تنکابن بنای مقاومت را نهاد ولی در تنکابن هم بین قوای قزاق و چریک با نفرات «احسانالله خان» جنگ شد و قوای انقلابی پراکنده گردید.
از طرف دیگر بین دولت و انقلابیون مذاکرات صلح نیز جاری بود، زیرا میرزا کوچک خان و خالو قربان از حرکات احسان الله خان که قدری بیفکرانه بنظرشان رسیده بود رنجش داشتند خاصه میرزا از این رفیق معربد چندان خوشش نمیآمد و او را مخالف سلیقهٔ خود و حکومتی که پیش خود طرح آنرا ریخته بود، میدانست.