حکومت سیدضیاءالدین که رفیق روتشتین از خراسان بتهران میامد، کلنل شبی از او پذیرائی خوبی کرد و در سر شام نطقهای مهیج و دال بر امیدواری ایرانیان از لنین و دولت شوروی که مظالم تزاریان را جبران کنند، بمیان آمد.
با انگلیسها هم روابط کلنل بد نبود و حتی میگویند که کونسول انگلیس در اصلاح بین کلنل و دولت وساطت کرده بود و قبول نیفتاد. اما بعد از طغیان کلنل و قطع روابط او با دولت بدیهی است که روابط او با کونسول انگلیس تیره شده و بتقاضاهای آنان وقعی نمیگذاشت، تمام کسانیکه با کونسولخانه ارتباطی داشتند حتی صاحبمنصبانیکه مظنون بمراوده بودند دستگیر و توقیف کرد، تا بدینوسیله از تحریکات آنان بر علیه اوضاع جلوگیری شود، و طولی نکشید که کلیهٔ تلگرافچیان انگلیسرا که در عمارت تلگرافخانه برای مخابرات خارجی دارای اطاق و سیم مخصوص بودند از ورود بتلگرافخانه ممنوع داشت، و عملیات کونسولحانه را تحت تفتیش قرار داد.
جنگ آغاز میشود:
دولت کلنل را متمرد و مجنون معرفی میکند، کلنل قوامالسلطنه را خائن و مغرض میخواند و افکار مردم خراسان را بر ضد دولت و قوامالسلطنه میشوراند و بهیجان میآورد!
کلنل میخواهد کاری کند که دولت ناچار سقوط نماید، و قوامالسلطنه از کار برکنار شود و ایالت خراسان با خود کلنل باقی بماند و کسی متعرض وی نشود، دولتهم اینرا میداند و سعی دارد او را بتسلیم وادار سازد!
اینک قسمتی از یک بیانیه که در مشهد مصادف همان اوقات قطع مناسبات بین کلنل و تهران انتشار یافته است:
قسمتی از یک بیانیه:
«..... این همان قوامالسلطنه است که در مدت دو سال دو کرور ثروت خراسانرا ببانکهای خارجه فرستاد، با اینهمه از چند رأس اسب و یک اتومبیل که بحکم دولت ضبط شده و بسربازان رشید و مدافعین حقیقی مملکت داده شده بود نتوانست صرف نظر کند، در صورتیکه آنها از خراسان بود و بخدمت خراسان گذاشته شده بود، لکن حرص و طمع و لجاجت او را وادار کرد که یک ایالت بزرگی مثل خراسان را فدای